مقدمه موانع ارث:
بعد از فوت هر شخص اموال و دارایی که قبل از آن به متوفی تعلق داشته است به سبب عدم حضور او یا زنده نبودنش به بازماندگان او منتقل می شود. اما سوال این جاست که این بازماندگان در چه صورتی و بر اثر چه نسبتی ذینفع تلقی می شوند؟ آیا همین که رابطه سببی و نسبی برقرار شود برای ارث بردن ورثه کفایت می کند یا خیر؟پیشنهاد میشود برای کسب اطلاعات بیشتر با مشورت کنید یا به سایت خودتان یعنی دادیار مراجعه نمایید.
به نقل از وکیل شیراز در فرضی که ارث از جمله علت های مالکیت تلقی می شود، آیا این تملک بدون مانع محرز می گردد ؟ اگر خیر چه عواملی مانع از انتقال اموال و دارایی های متوفی به ورثه می شود؟ آیا در اصل این امکان وجود دارد که وراث را از تملک دارایی متوفی مانع شد؟ این ها پرسش هایی می باشند که امکان دارد در ذهن هر فردی ایجاد شود. زیرا بر اساس قانون طبیعی به هر علت و در هر زمانی امکان دارد اشخاص موضوع ارث و تقسیم اموال متوفی را تجربه نمایند.
مفهوم موانع ارث:
بعد از فوت فرد کلیه حقوق و دیون و اموال و دارایی متوفی به اشخاصی انتقال می یابد که ورثه او تلقی می شوند. موضوع ارث بردن یک موضوع کاملاً غیر عادی است و فرد ضرورتی ندارد و به اراده ی خود اقدام می کند تا بعد از فوتش اموال او به ورثه اش منتقل شود. بعد از فوت شخص کلیه ی دارایی ها و حقوق و دیون متوفی خود به خود به ورثه انتقال خواهد یافت و این انتقال به شکل قهری انجام می شود.
شرط توارث آن است که فوت شخص به شکل حقیقی اتفاق افتد و یا فوتی که در مورد غائب مفقودالاثر مصداق دارد. در این مقاله سعی بر آن است که راجع به اشخاصی که از متوفی ارث نمی برند و موانع ارث توضیحاتی ارائه کنیم. اول به این نکته باید اشاره کرد که به منظور آن که شخصی از شخص دیگر ارث ببرد دو عامل باید وجود داشته باشد.
اول آن که موجب باشد. یعنی باید موجبی به منظور ارث بری از متوفی محقق شود و عامل دوم آن است که به منظور ارث بردن مفقود بودن مانع از آن است. یعنی حتی اگر موجب ارث بری مهیا شود، اما مانعی بر سر راه وجود داشته باشد فرد از میت ارث نمی برد.
شرط ارث بری:
موانع ارث
به گفته وکیل طلاق در شیراز :قبلا هم اشاره کردیم به منظور دریافت ارث از شخص متوفی باید موجبی محقق شود. مقصود از موجبات ارث آن دسته از عواملی می باشند که سبب به وجود آمدن رابطه تعارض میان دو شخص خواهند شد. بدین ترتیب که اگر شخصی فوت کند هر یک از ورثه از او ارث می برند. موجبات ضروری به منظور ارث بری بر طبق ماده 861 و 862 قانون مدنی نسب و سبب می باشد.
نسب- مقصود از نسب، قرابت نسبی است که عرفا به آن خویشاوندی خونی نیز اطلاق می شود. در واقع پیوند طبیعی میان افراد است که بر اثر تولد شخصی از شخص دیگر ایجاد می شود. به بیان دیگر مقصود از نسب اعتباری است که از ازدواج شرعی یا در حکم آن حاصل می گردد. مقصود از در حکم نکاح، وطی به شبهه می باشد. بر اساس آن چه که اشاره شد از موجبات ارث نسب است و با با توجه به این سبب ، سه طبقه ایجاد می شود. در ماده 862 قانون مدنی به آن اشاره شده است. سبب دیگری که بر اساس آن اشخاص از هم ارث می برند سبب می باشد.
سبب همان رابطه خویشاوندی است که بر اثر ازدواج دائم میان دو فرد ایجاد می شود و زن و شوهری که میان آن ها عقد ازدواج دائم جاری شده است از هم ارث خواهند برد. این در صورتی است که اشخاصی که بر طبق صیغه میان خودشان رابطه زوجیت برقرار می کنند از هم ارث نخواهند برد و اگر شرط شود که از هم ارث ببرد این شرط بلا اثر است. زیرا قوانین ارث از دسته قوانین آمره می باشد و توافقی که برخلاف آن صورت بگیرد درست نیست و اشخاص قادر نیستند با اراده خود شخص یا اشخاصی را به حوزه ورثه وارد کنند یا افرادی از ورثه را بیرون نمایند.
انواع موانع ارث:
با توجه به آن چه که پیشتر نسبت به آن توضیحاتی داده شد به منظور ارث بری فردی از فرد دیگر مضاف بر ضرورت وجود موجب برای ارث، باید موانع نیز مفقود باشند. یعنی در ارث بری مانعی بر سر راه نباشد. موانع ارث از جمله مواردی تلقی می شود که اگر محقق گردد شخص از مورث و متوفی ارث نمی برد که در زیر به آن ها اشاره شده است:
قتل:
از جمله مواردی که مانع ارث خواهد بود قتل نامشروع متوفی می باشد. یعنی چنان چه یکی از وراث متوفی را به قتل رسانده باشد از ارث محروم می شود که در این مورد باید به این نکات دقت داشت.
– مقصود از قتل، قتل عمد و بی مورد است. فرقی نمی کند که به شکل مستقیم توسط خود شخص انجام شده باشد یا بر اثر رابطه سببیت و غیرمستقیم اتفاق افتد. در حالتی که ورثه مورث خود را به طور مستقیم یا غیرمستقیم به قتل عمد برساند از ارث محروم می شود. در مورد این موضوع در ماده 880 قانون مدنی مقرر شده است که قتل از موانع ارث می باشد. پس کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث ممنوع می شود. اعم از این که قدر به مباشره باشد یا به تسبیب و منفرد نباشد یا به شرکت دیگری.
-موضوع دیگری که باید آن را مد نظر قرار داد آن است که قتل شبه عمد و از موانع ارث تلقی نمی شود، ولی وارث از دیه ارث نمی برد.از انجا که دیه یکی از مجازات ها میباشد بعضا مهلت پرداختی هم دارد که شما عزیزان میتوانید از سایت خودتان یعنی دادیار درمورد بحث اطلاعات لازم را به عمل بیاورید.
موانع ارث
-در شرایطی که شخصی مورث خود را به علت مشروع به قتل رسانده باشد، فرضا به علت یا قتل شخص مهدورالدم مثل مرتد این عمل را انجام داده باشد مانع ارث بری او نخواهد شد.
-نکته دیگری که باید در مورد قتل مورث در نظر داشت آن است که اولاد و اقوام اشخاصی که به سبب قتل از ارث ممنوع می گردند محروم از ارث نخواهند بود. پس فرزند شخصی که پدر خود را کشته باشد، در شرایطی که وارث نزدیک تر از جد مقتول نداشته باشد، خودش ارث می برد.
در این خصوص در ماده 885 قانون مدنی مقرر شده است که اقوام کسانی که بر اساس ماده 880 قانون مدنی از ارث محروم می گردند؛ محروم از ارث نیستند. پس اولاد کسی که پدر خود را کشته باشد از جد مقتول خود ارث می برد اگر وراث نزدیکتری سبب حرمت آن ها نشود
کفر:
کافر شخصی است که مسلمانان نمی باشد. فرقی نمی کند که مذهب ش مورد پذیرش اسلام باشد یا خیر. در حوزه حقوقی شخصی کافر است که به یگانگی خداوند و پیامبر و معاد بی اعتقاد است. بر اساس ماده 881 قانون مدنی کافر از مسلمان ارث نمی برد. در شرایطی که وارث کافر باشد و متوفی مسلمان، کافر از مسلمان ارث نمی برد. اما مسلمان از کافر ارث خواهد برد.
در شرایطی که مسلمانی متوفی شود و وراث همه کافر باشند ، ارث بدون وارث خواهد بود و به حاکم اسلامی و بیت المال تعلق می گیرد. در شرایطی که میان ورثه کافر، مسلمانی حضور داشته باشد دیگر وارثان که کافر هستند ارث نخواهند برد. هرچند که از نظر طبقه و درجه بر مسلمان مقدم تلقی شوند.
در شرایطی که چند نفر از وراث کافر مسلمان باشند کل ارث به آن ها می رسد. در این مورد باید مقررات تقسیم ارث لحاظ شود. یعنی در شرایطی که طبقه نزدیک تر حضور داشته باشد، نوبت به طبقات بعد ارث نمی رسد.
چنان چه بین وراث کافر شخص مسلمانی حاضر نباشد، در شرایطی که کافر در بین ایرانیان مذهب رسمی داشته باشند یعنی زرتشتی و مسیحی و یا یهودی باشند تقسیم ارث او بر اساس مقررات دین او انجام می شود. اما اگر کافر دین شناخته شده ای بین ایرانیان نداشته باشد، مثلاً بودایی باشد، تقسیم ارث بر اساس قانون مدنی ایران انجام می شود.
لعان
موانع ارث
از دیگر موانع ارث لعان است. به این مفهوم است که مرد به زن خود نسبت زنا می دهد. اما استدلالی برای به منظور آن مرد باید 4 دفعه خداوند را برای زناکاری همسر خود، شاهد قرار دهد و زن نیز چهار دفعه خداوند را برای دروغ بودن ادعای شوهرش شهادت دهد. با توجه به لعان دو جانبه نه کیفر زنا بر زن جاری خواهد شد و نه قذفی بر مرد.
پس از لعان زن و شوهر از هم ارث نخواهند برد و نیز فرزندی که برای انکار نسب او شده است از پدر و خویشان پدری ارث نمی برد. اما از مادر و خویشان مادری ارث خواهد برد و بالعکس یعنی مادر و خویشان مادری هم از او ارث می برند.
اگر پدر از لعان رجوع کند، فرزند دوباره از او ارث می برد. اما پدر از فرزند ارث نخواهد برد و نیز رجوع پدر باعث نمی شود تا فرزند از خویشان پدری ارث ببرد و خویشان پدری هم بر اثر رجوع پدر از فرزند ارث نمی برند.
نسب نامشروع:
از جمله موارد دیگری که بر اساس آن شخص از متوفی ارث نمی برد زنا یا نسب نامشروع می باشد. بر اساس ماده 1167 قانون مدنی چنین مقرر شده است که طفل حاصل از زنا به زانی ملحق نمی گردد. مقصود از زانی در این ماده مرد زناکار است و زن زناکار. پس در این جا میان فرزندی که از زنا به دنیا آمده است و زن و مرد زناکار رابطه تعارض برقرار نمی شود. یعنی نه فرزند به دنیا آمده از رابطه زنا از زن و مرد زناکار ارث می برد و نه زن و مرد از فرزند ارث خواهند برد
منبع : کانون وکلای استان فارس