نماد سایت مجله ایرانی

سریال نوبت لیلی چند قسمت است؟

سریال نوبت لیلی چند قسمت است و زمان پخش آن چه ساعتی است؟

سریال نوبت لیلی در 23 قسمت تولید شده و پخش این مجموعه از تاریخ 1401/01/22 آغاز شده و هر هفته دوشنبه ها ساعت 20:00 شب منتشر می گردد.برای دانلود بهترین فیلم های اکشن و ترسناک ترین فیلم جهان و فیلم های نوجوانانه لطفا کلیک کنید.

سریال نوبت لیلی از چه پلتفرمی منتشر می شود؟

سریال نوبت لیلی از طریق پلتفرم شبکه نمایش خانگی نما و در 23 قسمت تولید شده و پخش می گردد. این مجموعه از تاریخ 22 فروردین 1401 هر هفته دوشنبه ها ساعت 20:00 شب پخش می گردد.

خلاصه داستان و موضوع سریال نوبت لیلی چیست؟

این سریال درباره دختری به نام لیلی است که از طریق یک کتاب رازآلود و مرموز متوجه می شود که خود و خانواده اش تا کنون در زمان ها و مکان های مختلف و بسیاری زندگی کرده اند. حال نوبتِ «لیلی» است تا با رمزگشایی از این کتاب مرموز و با پیدا کردن تابلوی ارزشمند نیاکانش تصمیمی بگیرد تا به تمام این زندگی های زیسته معنا ببخشد

اسامی بازیگران سریال نوبت لیلی در نقش های اصلی چیست؟

حمید فرخ نژاد، مریلا زارعی، پردیس احمدیه، امین شعرباف، مهران غفوریان، گوهر خیر اندیش و… از بازیگران نقش های اصلی سریال نوبت لیلی هستند

مشخصات سریال نوبت لیلی

نام سریال سریال نوبت لیلی
نویسنده مهدی شیرزاد
سروش چیت‌ساز
روح‌الله حجازی
تهیه کننده و کارگردان روح‌الله حجازی
فیلم‌برداری داوود محمدی
تدوین‌گر محمود نجفی
آهنگساز بامداد افشار
مدت زمان 45 دقیقه
شمار فصل‌ها 1 فصل
شبکهٔ اصلی نماوا
انتشار اولیه ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ –
اکنون
ژانر درام، رازآلود و عاشقانه

لیست بازیگران سریال نوبت لیلی

عوامل سریال نوبت لیلی

معرفی تهیه کننده و کارگردان سریال نوبت لیلی

روح‌الله حجازی دارای فوق لیسانس کارگردانی سینما است و از سال ۱۳۸۶ فعالیت خود را آغاز نمود. وی با فیلم در میان ابرها وارد عرصه‌ سینما شد. حجازی فعالیت سینمایی، خود را با کارگردانی فیلم های کوتاه آغاز کرد. اولین فیلم سینمایی او در میان ابرها بود. زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، زندگی خصوصی آقا و خانم میم و مرگ ماهی، از دیگر ساخته های حجازی هستند.

معرفی سریال نوبت لیلی

نوبت لیلی یک مجموعۀ نمایش خانگی به نویسندگی مهدی شیرزاد، سروش چیت‌ساز و روح‌الله حجازی و کارگردانی و تهیه‌کنندگی روح‌الله حجازی محصول سال ۱۴۰۰ ایران است که از پلتفرم نماوا پخش می‌شود.این اولین سریال به کارگردانی این کارگردان است و به صورت اختصاصی از نماوا پخش می‌شود.قسمت اول این سریال در تاریخ ۲۲ فرودین ۱۴۰۱ پخش شده است.

روح‌الله حجازی بعد از ساخت نزدیک به ۷ سینمایی و ۵ فیلم تلویزیونی، حالا با ساخته‌ای جدید پا به عرصه‌ی محصولات سمعی بصری گذاشته است.  حمید فرخ‌نژاد ــ که پیش‌تر نیز در چند فیلم با حجازی همکاری کرده بود ــ، مریلا زارعی، پردیس احمدیه، گوهر خیراندیش، راضیه منصوری، لادن مستوفی و … بازیگرانِ شناخته‌شده‌تری هستند که در این سریال به ایفای نقش پرداخته‌اند. از همین چند نام می‌توان فهمید که اهمیتِ زن‌ها در داستان و پیشبرد آن بیشتر از مردهاست .

احتمالن بتوان داستان اصلی سریال را به این صورت بیان کرد: روحی (مریلا زارعی) در پیِ باطل‌کردنِ طلسمی خانوادگی است. نفرینی که فقط با یک راه باطل می‌شود و آن هم پیدا کردن و چسباندنِ تکه‌های نگارگریِ «شهر مدهوشان» است. نگارگری‌ای متعلق به یکی از داستان‌های هفت‌پیکرِ نظامی. نویسندگان با استفاده از عناصرِ اسطوره، طلسم و نفرین، و نیز متافیزیک سعی کرده‌اند به روایتی تازه و جذاب دست پیدا کنند. چیزی که مخاطب نیز کم‌تر با آن مواجه شده است و می‌تواند جذابیتِ بالایی برای او داشته باشد. در قسمت دوم نیز می‌بینیم که بار امانت را حالا لیلی به عهده گرفته است.

البته باتوجه‌به خلاصه‌داستانی که در سایت نماوا منتشر شده است، می‌توان فهمید که ایده‌ی جهان‌های موازی یکی از ایده‌های اصلی و مرکزیِ سریال است. ایده‌ای که در دو قسمت اول فقط از آن حرف زده می‌شود و چندان اثری از اجرایی‌شدن‌ش نمی‌بینیم. پیش از آغازِ سریال، در همان قسمت اول، دو بیت از هفت‌پیکر روی تصویر نوشته می‌شود. اولین مصرع از این دو بیت مضمونی دارد که با ایده‌ی مطرح‌شده در نماوا هم‌راستاست: «فانی آن شد که نقشِ خود نخواند.» در این خلاصه‌داستان هم می‌خوانیم که لیلی باید با استفاده از کتابی که به‌دست‌ش رسیده است به زندگی‌های زیسته‌ی خاندانِ خود معنا بدهد. درواقع او باید نقشِ خود را بخواند تا خاندانِ ظلی و اتحاد را از فنا نجات دهد.

پیش از شروعِ تیتراژ در قسمت نخست، شاهد این‌ایم که لیلی (پردیس احمدیه) داخلِ یک کتاب‌خانه‌ی بزرگ قرار گرفته است. کتاب‌خانه‌ای که یادآورِ کتاب‌خانه‌ی بابل است؛ جایی که همه‌ی کتاب‌های جهان را در خود دارد. او کتابی را از داخل قفسه برمی‌دارد. این کتاب به‌نظر همان کتابی است که بعدتر و در ادامه‌ی همین اپیزود، به‌دستِ روحی می‌رسد. کتابی که او با خواندن‌ش تصمیمِ نهاییِ خود را می‌گیرد. اگر این فرضیه درست باشد و کتابی که لیلی برمی‌دارد همان کتابی باشد که به‌دستِ روحی می‌رسد، می‌توان به نتیجه‌ای رسید که شاید یکی از مضمون‌های نهفته در سریال باشد. اینکه هر آدمی سرنوشتِ خود را انتخاب می‌کند.

چیزی که در متونِ اسلامی نیز از آن تحتِ «عالم ذر» نام می‌برند. دنیایی پیش از عالمِ امکان که همه‌ی موجودات در آن به‌سر برده‌اند و درباره‌ی زندگی‌شان در این دنیا تصمیم گرفته‌اند. یا مفهومی تحت‌عنوان «عالم جوهری». اینکه جهان در هر لحظه در حال دوباره آفریده‌شدن است. اینکه تاریخ درواقع یک خط نیست؛ بلکه یک نقطه است. میان‌ستاره‌ای (کریستوفر نولان، ۲۰۱۴) را به‌یاد بیاورید و صحنه‌ای را که کوپر، در بعدِ پنجم، سعی می‌کند با انداختنِ کتاب‌ها از کتاب‌خانه گذشته را دست‌کاری کند. گذشته‌ای که پیش‌تر دیده بودیم و گمان می‌کردیم کُدهایی است که از عالم موجودات فرازمینی فرستاده می‌شود.

آینه نیز در راستای همین ایده‌ها در میزانسن و طراحی صحنه‌ها نقش پُررنگی را ایفا می‌کند. آینه که نمادی است از مجاز و سرگشتگی و حتی حقیقت. دو صحنه از دو قسمت سریال گواهی بر این حرف است. در قسمت نخست، جایی وجود دارد که روحی مقابلِ دیواری ایستاده که پُر از آینه‌های مختلف در ابعاد و نقش‌های گوناگون است.

او خود را در آینه‌ها می‌بیند و بعدتر هم آینه‌ای را رو به لیلی، که در آن زمان هنوز کودک است، می‌گیرد (از این دیوار و آینه‌ها در چند تا از پوسترها و بنرهای تبلیغاتیِ سریال هم استفاده شده است). در قسمت دوم نیز، در دو جای مختلف، زنی را می‌بینیم که در اتاقی پُر از آینه سرگردان است. آینه‌هایی که به‌دلیل تعداد و نحوه‌ی قرارگیری‌شان، انعکاس را چندین برابر می‌کنند. نکته‌ی مشترکی که در هر دوِ این میزانسن‌ها وجود دارد این است که در آن‌ها تصویر تکه‌تکه و متکثّر می‌شود. چند تصویر که هر کدام مستقل از دیگری وجود دارند. نمودی بصری شاید از دنیاهای موازی. اینکه یک کالبد در چند جای مختلف حضور دارد و دارد برای هر کدام از این کالبدها اتفاقی مجزا می‌افتد.

نکته‌ای دیگر که این میان به ذهن می‌رسد شباهتی است که نوبت لیلی از برخی جنبه‌ها به سریال قورباغه (هومن سیدی، ۱۳۹۹ ـ ۱۴۰۰) دارد. این شباهت را هم می‌توان در برخی نمودهای جزئی دید و هم در یک رکنِ کلی‌تر. هر دو قسمت پخش‌شده‌ی نوبت لیلی با فصولی مونتاژی شروع می‌شوند. صحنه‌هایی که از گذشته و حال و همچنین رؤیا و واقعیت به یک‌دیگر برش خورده‌اند و نریشنی آن‌ها را به هم‌دیگر متصل می‌کند. عینِ اتفاقی که در اپیزودهای قورباغه هم می‌افتاد (ردّ این شباهت‌های جزئی‌تر را می‌توان بیشتر پی گرفت: مثلن، صحنه‌ی ضیافت در فضای سبز).

این شباهتْ شباهتی بزرگ‌تر را به ذهن متبادر می‌کند. شباهت در نوع روایت. در هر دو این سریال‌ها می‌توان دید که رؤیا و واقعیت، ذهن و ماده، چه‌طور با یک‌دیگر ترکیب می‌شوند و کنارِ هم می‌نشینند. اینکه این شباهت خودآگاه بوده یا ناخودآگاه، چیزی است که بعدتر باید از جانب نویسندگان پاسخ داده شود. ولی بعید نیست قورباغه‌ای که از همین نماوا پخش شد و توجه‌های بسیاری را به خود و متعاقبن جریان شبکه‌ی نمایش خانگی جلب کرد الگویی برای سازندگان نوبت لیلی بوده باشد.

شباهت این دو سریال در نکته‌ای دیگر هم خودنمایی می‌کند: گُنگی. این مطلب را هم می‌توان در منطق برخی رویدادها یا اکت‌ها یا صحنه‌ها دید و هم در روایت کلی اثر. برای مثال، در آغاز قسمت دوم، لیلی را می‌بینیم که در فضایی تاریک نشسته است (احتمالن یک سالن بزرگ برای سخنرانی) و دارد برای عده‌ای حرف می‌زند [لازم به ذکر است که فرمِ اجرایی این صحنه مشابه صحنه‌ی آغازین قسمت نخست است].

اما منطق این صحنه چیست؟ لیلی دارد برای چه کسانی حرف می‌زند و اصلن چرا دارد آن حرف‌ها را می‌زند؟ البته بهتر است بعد از دو قسمت، حکمِ کلی‌ای در این زمینه صادر نکرد. باید منتظر شد و دید در قسمت‌های آینده چه‌قدر به پرسش‌هایی که در ذهن مخاطب شکل گرفته است جواب داده می‌شود. ولی سریال تا این‌جا در این زمینه نمره‌ی قابل‌قبولی نمی‌گیرد. این مسئله هم‌نشین ریتم کند و نامتناسب سریال هم شده است تا خسته‌کنندگی آن را افزایش دهد.

با همه‌ی این حرف‌ها، می‌توان گفت حجازی و شیرزاد با دست‌گذاشتن روی مضامینی تازه و کم‌تر پرداخته در سینمای ایران، راهی سخت را انتخاب کرده‌اند و روایتِ داستان‌شان را به سمت‌وسویی ناشناخته برده‌اند. مسیری که هم می‌تواند به دستاوردهایی به‌یادماندنی منجر شود و هم می‌تواند به قعر دره‌ای برود که بالا آمدن از آن سخت باشد.

رده ی سنی سریال نوبت لیلی

تماشای این فیلم برای افراد زیر 15 سال مناسب نیست!

تعداد قسمت های سریال نوبت لیلی

ساخت این سریال حدود یک سال به طول انجامید و در نهایت نوبت لیلی برای پخش در 22 قسمت آماده شد.

زمان پخش سریال نوبت لیلی

سریال نوبت لیلی از روز یکشنبه 22 فرورین 1401 هر هفته روز دوشنبه ساعت 20:00 از شبکه خانگی نماوا پخش می شود ، البته اگر سانسور باعث تاخیر نشود

نقد قسمت اول سریال نوبت لیلی

روحی، زنی میانسال است، که برای برطرف کردن یک نفرین خانوادگی سعی دارد نیمه یک نگارگری که مربوط به یکی از داستان‌­های هفت پیکر نظامی است را به هر طریقی به دست آورد. در این راه لیلی، دختر خردسالش را نیز با خود همراه می­‌کند.

قسمت اول که به معرفی فضا و شخصیت‌­ها می­‌پردازد، شرح ماوقع این جستجو است و با مرگ روحی تمام می ­شود، خود به لحاظ مدت زمان و به لحاظ سیر وقایع، می‌­تواند یک فیلم کامل سینمایی طلقی شود.

چیزهایی که لیلی می‌بیند (همانند یک رویا)، برهم خوردن عروسی سه دختر بزرگ خانواده، نسوختن نسخه اصلی نگارگری و وقایع دیگر تماما مخاطب را آماده دیدن فیلمی تخیلی می­‌کند که با یاد کردن واضح چندباره از جهان‌های موازی و اتفاقات غریبی که در خانه می‌افتد، مایه نظری آن را نیز می­‌توان دریافت.

این که نویسندگان سریال، تا چه میزان به نظریه دنیای موازی واقفند، هنوز با پخش این سه قسمت مشخص نیست، اما استفاده از المان­‌های رفت و برگشت به این دنیاها توسط نویسندگان می­‌تواند ما را امیدوار کند که آن‌ها مطالعات اولیه را از این نظریه داشته‌اند.

نقد قسمت دوم سریال نوبت لیلی

قسمت اول از سریال نوبت لیلی، داستان جذابی را با فضاسازی غریب به مخاطب ارائه می­‌دهد که با کارگردانی دقیق و غریب حجازی کامل شده است. اما این شروع طوفانی، با یک قسمت دوم معمولی، افت شدیدی می‌­کند. قبل از شروع قسمت دوم و قبل از تیتراژ، جملاتی نمایان می­‌شود که در آن جملات، کارگردان به تخیلی بودن وقایع سریال تاکید می­‌کند. این کار نشان از دشواری فیلم سازی در این ژانر در ایران دارد، و احتمالا عوامل سریال با این کار خواسته­‌اند که از پیشامدهای احتمالی بعدی جلوگیری کنند.

در قسمت دوم لیلی بزرگ شده است و به دنبال حل معمایی است که مادرش سال‌ها به دنبال آن بوده است. رفت و آمدهای گاه و بیگاه به جهانی دیگر، که این بار کارگردان در فضاسازی آن چندان موفق عمل نکرده است، استفاده از نریشن طولانی توسط لیلی و سرگردانی خود لیلی در کشف حقیقت مخاطب را نیز سرگردان می­‌کند.

بزرگسالی لیلی با یک نریشن شروع می‌شود. او ظاهرا روی صحنه تئاتر یا در یک پلاتو یا بلک باکس، مونولوگی از وضعیت زندگیش می­‌گوید و این که تا به امروز چه بر سرش آمده است. همچنین در یک فضای نامتعارف، لیلی را روبه‌روی یک کتابخانه بزرگ می‌­بینیم که کتابی را انتخاب می‌کند. این سکانس، احتمالا ادای دینی به فیلم میان­ ستاره­ ای کریستوفر نولان است. در فیلم میان­ ستاره­‌ای، سکانس کتابخانه، کودکی و بزرگسالی کاراکتر دختر را به هم پیوند می­‌زند و مهم­ترین سکانسی است که در آن شخصیت دختر به همراه مخاطب، متوجه می‌­شود که پدرش در جایی همچون کرم چاله از زمانی دیگر به دیدنش آمده تا پیام مهمی را به او منتقل کند.

حالا در سریال نوبت لیلی نیز، وجود این سکانس، چنین معنای ضمنی را برای مخاطب تداعی می­‌کند. از طرفی بازیگر تئاتر بودن لیلی و دوستانش به کاراکتر آن‌ها بسیار نزدیک و انتخاب درستی برای شخصیت­ پردازی لیلی است. دختری که با بازیگر بودنش، دنیاهای دیگر را روی صحنه تجربه می‌­کند و بر این باور است که در زندگی حقیقی نیز این امکان وجود دارد.

اما از سویی دیگر، در قسمت دوم، مخاطب نیز به جهان دیگر و داستان اساطیری آن کشیده می‌­شود. سکانس‌­هایی که در جهانی دیگر می‌گذرند، کش دار و خسته­ کننده شده‌اند. دلیل آن هم عدم موفقیت کارگردان در فضاسازی دنیایی است که احتمالا نه خودش دیده و نه مخاطب.

لباس­‌های کاراکترها در دنیای دیگر، عجیب نیستند، اما قدری مضحک به نظر می‌رسند. از طرف دیگر بازیگران نیز تا به اینجای کار نتوانسته‌اند با آن دنیا ارتباط برقرار کنند. اما نکته جالب توجه ترکیب دنیایی دیگر با اساطیر ایرانی است که باید دید در ادامه نویسندگان با استفاده از آن، قرار است چه معانی ضمنی را برای مخاطب بیافرینند.

خروج از نسخه موبایل