نماد سایت مجله ایرانی

آیة الله العظمی صافی گلپایگانی و یک قرن مرزبانی …

آیة الله العظمی صافی گلپایگانی و یک قرن مرزبانی……..

در پگاه دوازدهم بهمن ماه ۱۴۰۰ شمسی یکی از شخصیتهای والای مرجعیت شیعه و نه بلکه یکی از شخصیتهای جهان اسلام وحتی بالاتر از آن یکی از انسانهای برجسته بشریت که همواره ندا وزبان او در مساوات وبرابری وخدمت به مردم از کامش برون می آمد را جامعه ما ازدست داد. شیخ المراجع و بزرگ فقیه مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به ندای حق لبیک گفت وسرزمین ایران وحوزه های شیعه وجامعه مسلمانان را در سوگ فرو برد. آیت الله صافی گلپایگانی به عنوان زبان گویای دفاع از حق واحکام الهی و خادمی دلباخته در آستان ملائک پاسبان ائمه اطهار بویژه حضرت ولی الله الاعظم ارواح العالمین له الفداء به شمار می آمد و کارنامه ای درخشان در خدمت به کیان اسلام و تشیع و دلسوزی برای همه بندگان الهی بود.

آیة الله العظمی صافی گلپایگانی و یک قرن مرزبانی……..


مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی از ویژگیهای خاصی برخوردار بودند که این ویژگیها به ندرت در قرن اخیر و در دورانی که حداقل متجاوز از شش دهه از عمر حقیر سپری شده است با بزرگانی که من توفیق حضور و درکشان را در حوزه های علمیه نجف أشرف و قم مقدس داشته و دارم ، ایشان از شخصیت بالایی برخورداربودند . مجموعه ویژگیهای برجسته ای در این شخصیت بزرگوار قرارداشت که بخصوص در دو دهه اخیر و نه ، بلکه در چند دهه گذشته ، نه به صورت پنهان ، بلکه آشکارا درجامعه پیش از انقلاب اسلامی ایران ، از ایشان شخصیت ویژه ای در جامعه حوزوی و غیر حوزوی بوجود آورده بود که در نیم قرن اخیر و بعد از فوت مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی که معظًم له داماد ایشان بودند به شمار می آمدند، که در این دو دهه آشکارا درخشیدند و ویژگیهای ایشان تا آخرین لحظات زندگیشان همچنان برجسته و نمودار بود.


از زهد ، تقوی ، اخلاص ، قناعت ، توکل ، سعه صدر ، صراحت لهجه ، و امربه معروف و نهی از منکر از ویژگیهای مهم روحی اخلاقی این فقیه وارسته به شمار می آمد . وجودش در یکتای بی کرانه عشق به أنوار مقدس أئمه معصومین علیهم السلام بود و هرپگاه بعد از نماز در دعای عهد می توانستیم ترنم تمنای دل شیدایی این فقیه والامقام و شیخ المراجع را در نغمه العجل العجل یا مولایش را بشنویم . او را درعصرهای جمعه میان خیل عاشقان حضرت مهدی علیه السلام مهمان لحظه های پرمعنویت مسجد جمکران و شبهای چهارشنبه مسجد سهله می توان دید و بودند .
تدریس و تحقیق و تسلط در زمینه علوم متنوع اسلامی همچون فقه ، اصول ، کلام حدیث ، رجال ، و جز اینها و تالیف شاید بیش از هشتاد اثر ارزشمند و محققانه به زبانهای فارسی و عربی که بعضی از آنها به چندین زبان زنده دیگر دنیا ترجمه شده بود ، از ویژگیهای علمی ایشان به شمار می آمد . برخورداری از چنین موقعیتهای والای علمی که به تحقیق ، من عرض می کنم که در جامعه ما و حتی در جامعه حوزوی به ندرت و شاید به تعداد انگشتان دو دست در هر قرن بوجود می آید ، از ایشان شخصیت برجسته و والایی را ساخته بود و ایشان را در ردیف افراد ممتازین قرار داده بود .


ایشان بر سر سفره و خوان علمی بزرگانی همچون آیات عظام مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی که از شاگردان برجسته میرزای نائینی بودند ، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی ، مرحوم آیت الله امام خمینی و مرحوم آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و بعضی دیگر از بلندپایگان علمی و معنوی ، ایشان را به این جایگاه والا رسانیدند و بهره گیری ذره ذره و روزانه و تمام لحظات زندگی از این بزرگان ، از مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی این شخصیت والا را بوجود آورد .
آنچه که مشهود است مرحوم آیت الله العظمی سیدجمال الدین گلپایگانی که خود یکی از شاگردان برجسته نیای من ، مرحوم آیت الله میرزای نائینی به شمار می آمدند در حدود بیش از نیم قرن پیش و در حدود پنجاه سالگی مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی ، طی مکتوب ونامه ای اجتهاد متین و اوج مقام فقهی مرحوم آیت الله صافی را اعلام کرده بودند که در اوساط علمی و مذهبی ، تنها این نامه و مکتوب از ویژگیهای خاص یک فرد می توانست به شمار بیاید که خوشبختانه در ایشان وجود داشت .


آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی در ۳۰ بهمن ماه سال ۱۲۹۷ هجری شمسی در گلپایگان اصفهان دیده به جهان گشود. این فقیه اهل‌بیت، از شاگردان برجسته آیات عظام بروجردی، حجت، خوانساری و گلپایگانی بود و مدتی نیز در نجف اشرف از آیات محمدکاظم شیرازی و محمدعلی کاظمی بهره برده بود.
همان طور که همه أعلام و عزیزان و بزرگان و دیگر افرادی که بیش از من در این راستا آگاهی داشته و دارند، معظًم له سالها از سوی آیت الله العظمی بروجردی و پس از ارتحال آن بزرگوار از معدود کسانی بوده اند که مسئولیت امتحان فضلای حوزه در سطح عالی و درس خارج را داشتند و شماری از مجتهدان کنونی و مدرسین حوزه علمیه مقدس قم نزد معظم له امتحان داده بودند .
از این مرجع تقلید بیش از ۸۰ عنوان کتاب برجای مانده که برخی از آنها جایزه کتاب سال ولایت و کتاب سال مهدویت را به دست آورده‌اند، «منتخب الاثر» ،« اوقات الصلوات » ، « بیان الاصول » و « ثلاث رسائل فقهیه » از جمله آثار آیت الله صافی گلپایگانی است.


ایشان از شاگردان برجسته آیت‌الله بروجردی و عضو شورای استفتای وی بوده و کتاب «منتخب الاثر » درباره امام دوازدهم شیعیان را به توصیه استاد خود نوشته است.
آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در ۲۰ بهمن‌ ۱۲۹۸ شمسی در شهرستان‌ گلپایگان‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ آیت‌الله آخوند ملامحمدجواد صافی از علمای بزرگ‌ و صاحب‌ تألیفات‌ ارزنده‌ای در فقه‌ و اصول‌، کلام‌ و اخلاق و شرح‌ و تفسیر احادیث‌ بوده‌ است‌. وی در جریان «نهضت مشروطیّت»، وارد تهران شد و مورد استقبال شیخ فضل الله نوری و دیگر عالمان بزرگ تهران قرار گرفت. امّا پس از شهادت شیخ فضل الله و تغییر اوضاع، به قم و گلپایگان مراجعت کرد و تا پایان عمر در زادگاهش اقامت نمود. مادر آیت‌الله صافی گلپایگانی نیز دختر آیت‌الله آخوند ملامحمدعلی و شریک‌ بحث‌ آیت‌الله میرزای شیرازی بود.


آیت الله ‌العظمی بروجردی برای سرعت بخشیدن به نیازهای علمی مردم، از میان شاگردان پرهیزکار و زبده خود، فقط چند نفر را جهت «هیئت استفتاء» برگزید که آیت الله صافی از اعضای آن هیئت بود. همچنین به دلیل مقام علمی ایشان، مرجع عظیم الشّأن، مطالعه و پاسخ برخی از مقالات و کتاب‌ها را به آیة الله صافی واگذار می‌کرد که در اینجا به ذکر چند نمونه از قول ایشان بسنده می‌شود:
«کارهای علمی که حضرت آیت‌الله بروجردی به من ارجاع می دادند، زیاد بود. کتاب منتخب الأثر را ـ که درباره امام زمان (عجّ) است ـ با پیشنهاد ایشان نوشته ام.»
«درباره بعضی از مسائل علمی و اعتقادی که به ایشان مراجعه می شد، بنده به دستور ایشان مطالبی می‌نوشتم که بعضی از آنها چاپ شده است.»
«مقاله‌ای در هند تحت عنوان این که اسلام، متأثّر از بودیسم بوده است، چاپ شده بود.. آیت‌الله بروجردی به من فرمود: پاسخ این ادّعا را تهیّه کن! مقاله‌ای نوشتم و به دفتر مجلّه ارسال کردم که خوشبختانه تحت عنوان « زندگی بودا » چاپ شد.»


« شیخ محمود شلتوت ـ از علمای بزرگ اهل سنّت مصر ـ در یکی از مقالات تفسیری که در مجلّه «رسالة الاسلام» چاپ می شد، چنین ادّعا کرده بود: «استخاره ای که در مکتب اهل بیت آمده، از قبیل استقسام بالأزلام است.» مرجع آگاه شیعه، به بنده چنین فرمود: «پاسخی برای این مطلب بنویس و بفرست» من نیز مقاله ای به نام «حول الاستقسام بالأزلام» نوشتم و در آن ثابت کردم که استخاره، از آن مقوله نیست.»
« جرج جُرداق ـ دانشمند مسیحی لبنان ـ بعد از نگارش «الامام علیّ صوت العدالة الانسانیّة» طیّ نامه‌ای، کتابش را به پیشگاه آیت‌الله العظمی بروجردی تقدیم کرد… . مرجع بزرگوار به من فرمودند : «این کتاب را مطالعه کن که اشتباه فاحش یا انحرافی نداشته باشد.» وی نیز بعد از مطالعه دقیق، نوزده مورد اشکال را یادداشت کرده و به اطلاع آیت‌الله بروجردی رساندم.»
« همچنین پس از انتشار کتاب شهید جاوید، آیت‌الله گلپایگانی به اهل تحقیق یادآور شدند تا پاسخ نقطه نظرات نویسنده را مطابق مستندات مسلًم حدیثی و تاریخی ارایه دهند، اینجانب در پاسخ به رد نظریه مؤلف ( شهیدجاوید ) ، کتاب «شهید آگاه» را به رشته تحریر در آوردم .»


معنویت آیت‌الله صافی گلپایگانی، اخلاص ایشان و عشق ایشان به اهل بیت علیه السلام در تاثیر دینی کتاب « منتخب الاثر » در دل‌های خوانندگان بسیار موثر بود. کتاب «منتخب الاثر» تالیف مرحوم آیت‌الله آقای صافی آن زمان که منتشر شد خیلی ویژه و تازه بشمار می آمد. حالا هم که کتاب را نگاه می‌کنیم، ابتکار، زنده بودن، نو بودن و منطبق با زمان بودن را در آن به خوبی می‌بینیم.
مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی، کتاب‌هایی که درباره حضرت نوشته شده بود را در منتخب الاثر از شیعه و سنی نقل کرده‌اند و این کار ایشان کاری تازه بود. علمای شیعه و محدثین معمولا در کتاب‌هایی که درباره حضرت نوشته‌اند ، روایات شیعه را نقل کرده‌اند ولی ایشان هم از اهل سنت و هم از شیعه مطلب آورده و این یک نکته بسیار مهمی است و اولین امتیاز کتاب «منتخب الاثر» است که موجب شد به عنوان کتابی بسیار مؤثر مطرح شود و با نظم و ترتیب و شمارش احادیث این کتاب بی‌نظیر جلوه کرد.
در کتاب «منتخب الاثر» مسائل مهم مهدویت مانند طولانی بودن غیبت مستند به یک، دو یا پنج روایت نیست بلکه برخی از عناوین ۱۴۰ تا ۱۵۰ روایت دارد.


آنانی که در پی یقین هستند و درصدد هستند اعتقاداشان محکم و شبهاتشان برطرف شود این کتاب با آماری که در آن است را ملاحظه کنند حتما یقین پیدا می‌کنند.
آیت الله لطف‌الله صافی گلپایگانی، علاوه بر کتاب‌هایی که از او انتشار یافته، مقالات و اشعار پراکنده‌ای هم در نشریات مختلف منتشر کرده است؛ از مقاله‌ای در نشریه کتابخانه مسجد اعظم قم در سال ۱۳۴۴شمسی درباره حکومت اسلامی از نگاه قرآن کریم، تا اشعاری مانند «منظومه اهل دل» که در سال ۱۳۹۰ در مجله پاسدار اسلام به چاپ رسیده و بیت اول آن چنین است:
ما را ز کوروش و کی و جم اعتبار نیست
فخری به داریوش و به اسفندیار نیست
…..
این فقیه سترگ و شیخ المراجع ، علاوه بر مواردی که من اشاره کردم مطالعات گسترده ای در زمینه ادبیات و تاریخ اسلام و ایران داشتند و ضمن آشنایی با قالبهای گوناگون شعری در سرودن شعر نیز مهارت کامل را از خود نشان می دادند. همچنانکه آگاهید در دیدارهایی که معمولا این بزرگان و مراجع و شخصیتهای اجتماعی و سیاسی با افراد دارند، اغلب اینگونه است که ایشان و یا آن شخص پیش از دیدار ، یک بیوگرافی یا اطلاعاتی از شخص ، مطالعه می کند که اطلاعات کامل داشته باشند اما ایشان جزو معدود افرادی بودند که هنگام دیدار ، با اطلاعات گسترده ای از دیدار کننده برخوردار بودند. گفتنی است ایشان تا آخرین روزهای حیاتشان از قدرت حافظه و قدرت تشخیص وشناسایی افراد از جهات مختلف و خانوادگی بالایی برخوردار بودند که شگفت آور بود، به گونه ای که هر شخص که با ایشان دیدار می نمود ، در حیرت فرو می رفت.


این مرجع با تمام مراجعات فراوانی که روزانه داشتند یکی از ویژگی هایشان این بود که اخبار ومسائل دنیا و بویژه جهان اسلام را روزانه با دقت از طریق مجله ها و خبرنامه هایی که برای ایشان می آمد به دقت مطالعه می کردند به گونه ای که بعضی از گروهها و دیدار کنندگان از اطلاعات به روز بودن ایشان شگفت زده می شدند.
شاهد بودم در برخی از مواردی که خدمتشان شرفیاب می شدم آنچنان ایشان قدرتمند در مسائل ورود می کردند که تصور می گردید ایشان ساعتی پیش تمام این مطالب را مطالعه کرده اند و راجع به آن مطلبی که بناست با ایشان مشورت بشود صحبت می کردند و این یکی از ویژگیها و برجستگی های هر فردی می تواند به شمار بیاید اما اینکه مرجعی با فعالیت های علمی و تدریس و نقد شاگردان و نوشتاری ، و صادر نمودن اجازات امور حسبیه برای شخصیت های درون حوزوی و خارج از آن و پاسخ به مسائل گوناگون اجتماعی ( مستحدثه) و پیگیری روزانه ایشان از تمام اخبار سیاسی و اجتماعی و وضع زندگی مردم ایران و نه تنها ایران ، بلکه تمام کشورهای اسلامی و دیگر کشورها و مسلمانانی که در أقالیم قبله و جز این ها بودند کاملا آگاهی داشتند و با اطلاعات وسیع تاریخی و سیاسی از قدرت تحلیل بالایی در زمینه های رویدادهای منطقه ای جهانی و دنیای اسلام سخن می گفتند و واقعا در اینجا من می توانم این را عنوان کنم مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی عالم به زمانشان بودند .

همانطور که اطلاع دارید پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی حضور ایشان در صحنه های مبارزه با رژیم ستم شاهی موجب حساسیت ساواک شده بود و مشکلاتی برای ایشان بوجود آوردند و مهم این که در آن هنگام ایشان با نوشته ها و کتابهای متعدد خود در زمینه های مذهبی و اجتماعی و سیاسی ورود می کردند و بسیار قدرتمندانه و بدون ترس و واهمه ای در آن دوران ایشان ورود می کردند که پس از انقلاب هم ایشان به عنوان عضو مجلس خبرگان و عضویت شورای نگهبان و دبیر شورای نگهبان ، خدمات ارزنده ای به نظام و مردم و مذهب در ایران و سایر کشورها داشتند .

یکی از ویژگیهای برجسته مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی ، پاسداری از حریم اسلام و قرآن بود که لحظه ای در این راستا و در هیچ هنگامی به خود تردیدی راه نمی دادند . حضرت آیت الله العظمی صافی حداقل از سه دهه پیش با وجود داشتن تمامی شرایط مرجعیت ، کریمانه از آن گذشته بودند همان طور که اشاره کردم با ارتحال مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی در آذرماه سال ۱۳۷۲ شمسی بنابر شرایطی که ایشان در حوزه علمیه قم وجهان اسلام داشتند و بنا بر تقاضای مکرر خبرگان از حوزه و علما و معتمدین حوزه و به اصرار، سرانجام تصدًی مرجعیت را پذیرفتند و در این راستا نزدیک به دو دهه ایشان فعالیت گسترده ای را به گونه ای از خود نشان دادند که ما در این دو دهه و به خصوص در دهه أخیر شاهد بودیم که ایشان چگونه در زمینه های گوناگون در حوزه علمیه قم می درخشیدند و پیشتاز در حوزه های علمیه در مسائل استقلال اساتید حوزه ،چگونگی تدریس دروس حوزوی ، سنت گرایی ایشان و استقلال حوزه و جز اینها از مواردی بود که ایشان گام به میدان گذاشتند و شخصیت قدرتمندی از خود نشان دادند.


من توفیق داشتم در سالهای متعدد بنا بر جهات مختلف و در مواقع گوناگون خدمت ایشان می رسیدم گاهی با هیأتهای پزشکی ، گاه با دیگر شخصیت های اجتماعی ، و یا سیاسی عراق همچون مرحوم حجة الاسلام و المسلمین سید عبد العزیز حکیم ، به عنوان رییس مجلس حکم عراق ، و نیز با حجة الاسلام و المسلمین سید عمار حکیم به عنوان رییس مجلس اعلای اسلامی عراق ، که بیاد دارم هنگامی که با سران هیأت پزشکی پیوند عضو ایران در چندسال پیش خدمت ایشان شرفیاب شدم ، در دیدار ، نکات و ظرافتهای بیان و کلام ایشان به گونه ای بود که همه عزیزان و همکارانی که خود از اساتید برجسته علمی و پزشکی و پیوند اعضای ایران و نیز جهان به شمار می آمدند ، همه را به شگفتی انداخت.

گاهی هم برای گزارش پیشرفت توسعه هایی که در اعتاب مقدسه در نجف اشرف چه در ترمیم خشتهای گنبد مطهر أمیرالمؤمنین (ع ) ، ترمیم ضریح مطهر أمیرالمؤمنین (ع) ، توسعه و ساخت صحن مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها در نجف أشرف و توسعه پیرامون ضریح حضرت أباعبدالله الحسین (ع) در کربلا و ترفیع گنبد مطهر حضرت أباعبدالله الحسین (ع) و همچنین اقداماتی که در کاظمین و سامراء صورت می گرفت ، مکرر خدمت ایشان می رسیدم . معظًم له گاهی با اشک دیده که این اشک ، اشک شوق بود از من پذیرایی می کردند و به یاد دارم آخرین بار حدود شاید یک ماه ونیم قبل از رحلت ایشان بود که توفیق پیدا کردم در دو هنگام شرفیاب حضورشان گردم.

این خاطره شاید زیبا باشد که برای تاریخ در اینجا بدان اشاره می نمایم.
در شرفیابی نخست ، تربت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را که از جای ویژه ای از بالای سر مبارک حضرت بدست آمده بود ، خدمت معظم له بردم و آن روز ایشان چه کردند!! چه لحظات زیبایی را در خدمتشان سپری کردیم . به یُمن و تقدس و تبرک و احترام به تربت مبارک حضرت اباعبدالله (ع) دستور دادند ایشان را بلند کنند و ایشان بلندشدند و تربت را گرفتند ، و در حالی که اشک از دیدگان ایشان سرازیر بود ، تربت مبارک حضرت را به دیدگان و صورت و سینه خویش می مالیدند و مدتی راجع به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) سوگنامه ای با اشعارعربی و فارسی را در جمع خواندند. ایشان در آن هنگام صد و شش سالگی خود را سپری می نمودند.
هچنین در آخرین باری که توفیق پیدا کردم پرچم گنبد مطهر حضرت امیرالمؤمنین مولی الموالی را خدمتشان بردم ، ایشان باز این حرکت را انجام دادند ، بلند شدند ، پرچم را گرفتند و به سر و روی خویش کشیدند و گریه کردند و بیاد دارم که چندین بار با گریه و صدای ویژه و خاص خود فرمودند :


این منم ! این منم ! که منظورشون این بود این من هستم که چنین توفیقی نصیبم شده است پرچم امیرالمؤمنین (ع) را برای من بیاورند ؟ و شروع کردند دقایقی به سرودن اشعار بالبداهه ، اشعار بسیار زیبایی را در راستای مقام وجایگاه امیرالمؤمنین (ع) دربارگاه الهی و درقداست مکان حضرت و خدمات حضرت بیان کردند . یکی از ویژگیهای مرحوم آیت الله صافی که همه بر آن متفقند این بود که از قدرت حافظه فوق العاده بالایی برخوردار بودند و این قدرت حافظه دقیقا شاید تا چهار و یا پنج روز قبل از رحلتشان همچنان قدرتمند بود. ایشان متاسفانه کسالتی را پیدا کردند و منتقل به بیمارستان شدند و من با کمال تاسف موفق به دیدار این بزرگ مرد در آخرین لحظات عمر ایشان نشدم زیرا برای بازگشایی کتابخانه حرم مطهر امیرالمؤمنین مولی الموالی به عراق مشرف شده بودم از این رو توفیق از من سلب شد.


چندی پیش این توفیق را داشتم هنگام تشرفم به قم ، به دیدار یادگاران مرحوم آیة الله العظمی صافی گلپایگانی شتافته و در خانه و اتاقی که صدها خاطره از آن در سلولهای ذهن خود نهفته داشتم ، گام نهم .
در آن لحظاتی که من با حضور آقا زادگان مکرم ایشان در این اتاق خاطرات نشسته بودم ، پژواک صدای ایشان از در و دیوار در گوشم طنین انداز بود و خاطره های بسیاری را برای من زنده می کرد . خاطرات دیدارها ، و رخدادها ، سخنان ایشان ، نظراتشان در باره پیوند اعضاء بدن انسان مرگ مغزی به انسان بیمار دیگر ، اشعار و مرثیه خوانی آیة الله هنگام تقدیم تربت امام حسین (ع) ، سخن در باره پدر شهیدم آیة الله حاج شیخ احمد انصاری ، و خاندان انصاری و دهها خاطره دیگر ، همچون فیلمی به سرعت از برابر دیدگان و ذهن و خاطره ام عبور می نمودند.
به یاد دارم هر از هنگامی که توفیق دیدار این بزرگ نصیبم می گردید و خدمت ایشان که می رسیدم تقاضای من این بود که آقا ، آرزو دارم توفیق نصیبم گردد که در خدمت شما ازقم تا قم به عتبات عراق مشرف شویم و من خادمی و همراهی با شما را در این سفر زیبا و روحانی و معنوی داشته باشم که متاسفانه این توفیق برای من حاصل نشد ولی ایشان با همان لبخند آرام و زیبایشان به من می فرمودند که اگر این توفیق در حیاتم نصیب نشد! پیکر مرا به سوی جانان ببرید!


یکی از بلاهایی که در جامعه ما وجود دارد حجاب معاصرت است. در زمانی که عالم بزرگواری مانند کوهی در گوشه‌ای نشسته است، اهمیتی که لازم است به این عالمان نمی‌دهیم؛ اما آنگاه که از دست رفتند، تازه معلوم می‌شود که این عالم چه کسی بوده است.

سرانجام به دعوت جانان و اربابشان ، این توفیق نصیب این پیکرمبارک ومقدس گردید که پس از تشییع باعظمتی که از تمام اقشار ایران به سوی قم سرازیر شده و شهر یکپارچه عزا شده بود و قم همچون عاشورایی دوم سیاه پوش شده و حضور هزاران عزادار از بخشهای مختلف حوزوی و مردمی و اجتماعی و سیاسی ، همه از زن و مرد و ازکودک و جوان حضور داشتند . همه سوگوار، دیده ها اشکبار ، به دنبال پیکر پاک این بزرگ مرد بودند که به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها تشییع گردید و سپس به عراق و نجف أشرف منتقل شده و پس از تشییع گسترده به کربلا و طواف در حرمین ، سرانجام درجای ویژه ای که بندرت این توفیق بدست می آید و مطمئنا این خواسته حضرت اباعبدالله (ع) بود که ایشان را به کنار خود طلبیدند. سرانجام پیکر این بزرگ در آرامگاه أبدی خود در صحن مطهر حسینی بخاک سپرده شد و روح وی بعد از یک قرن و اندی آرامش جاودانی را بدست آورد.


از نکات تعجّب‌برانگیز مراسمی بود که در بزرگداشت ایشان در ایران و عراق برگزار شد. چنین مراسم باشکوه و گسترده‌ای چندان قابل انتظار نبود. از یک طرف این ناشی از پاک طینتی و محبت بی‌شائبه‌شان به اهل بیت بود و از طرف دیگر ناشی از قدرشناسی شیعیان نسبت به بزرگان با اخلاص دینی‌شان.

حداقل در طی دهه‌های اخیر تا آنجا که ذهن من بیاد می آورد ، هیچ مرجعی در ایران به انتقال پیکرش به نجف و یا کربلا وصیت نکرده است و احتمالاً هیچکس باور نمی‌کرد که در نجف و کربلا این گونه از ایشان استقبال شود و مراسم تشییع و تدفین تا بدین حد پرشور و باعظمت صورت پذیرد.
خداوند این عالم بزرگ و مخلص را با موالیانش محشور کند و با لطف و عنایت ویژه خود چنین «ثلمه‌»های بزرگی را جبران فرماید.

آیة الله صافی گلپایگانی ، همچنانکه بیش از یک قرن در دنیای خاکی خود پاسدار مکتب اهل بیت علیهم السلام بودند ، در زندگی جاودانه خود نیز خانه خویش را در کنار درب ورود به صحن مطهر حسینی قرار دادند که همچون زندگی خاکی خود ، در خانه ابدی خود ، از جانان خود و زائرانش ، مرزبانی و پاسداری کنند.
بدون تردید انشاء الله دعای روح بزرگ ایشان شامل حال تمام حوزویان ، همه شاگردان ایشان ، همه دلباختگان و عزیزانی که به ایشان علاقمند بودند ،


مقلدین ایشان و ما که بهرحال عاشق این بزرگ و دیگر بزرگان و مراجع و رموز شیعه بوده و هستم انشاء الله خواهد بود.
بهرحال درپایان عرایضم مجددا دومین سالگرد رحلت این بزرگ مرد را ابتدا به ساحت مقدس ولی نعمتمان حضرت ولی عصر سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام و مراجع عظام تقلید در حوزه علمیه نجف اشرف و حوزه علمیه قم مقدس و سایر رموز شیعه در جهان اسلام ، همه بزرگان، همه حوزه های علمیه ، و نیز خاندان والامقام صافی و گلپایگانی که سوگوار ازدست دادن رحلت این بزرگ مرد گردیدند ، تسلیت عرض می نمایم .

روحش گسترده ، یادش گرامی و نامش مانا

* خادم افتخاری اعتاب مقدسه عراق/ عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
 

خروج از نسخه موبایل