مردی که دختر نوجوان و برادرش را کشته، چون به آنها مظنون بود، در برابر قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
راز قتل این عمو و برادرزاده افغانستانی با شکایت مادر خانواده برملا شد. زن میانسال به ماموران گفت، فاتح، پسر ۲۵ سالهاش از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. او گفت فاتح روز حادثه همراه برادرش فرزین بود.
زن میانسال گفت: دو پسرم با هم از خانه بیرون رفتند، اما فرزین تنها آمد. وقتی سراغ فاتح را گرفتم، گفت نمیداند کجاست.
پلیس در اولین گام، فرزین را بازجویی کرد. این مرد جوان که به تناقضگویی افتاده بود، مدعی شد نمیداند برادرش کجاست و آنها روز حادثه در نیمه راه از هم جدا شدند. تناقضگوییها سرانجام باعث شد فرزین مجبور به اعتراف شود و راز بزرگی را فاش کرد.
فرزین گفت برادرش به نام فاتح را کشته است، چون فکر میکرد به دخترش غزاله دستدرازی کرده است.
فرزین گفت: من دختر ۱۴ سالهای به نام غزاله دارم که یک روز به من گفت فاتح به او دستدرازی کرده است. حرف دخترم را قبول نکردم، اما یک روز دخترم گوشی تلفن همراه فاتح را مخفیانه از خانه مادرم برداشته بود و به من نشان داد که فاتح به او حمله و او را اذیت کرده و بعد هم فیلم گرفته است. من که به شدت از دست برادرم عصبانی بودم به خانه مادرم رفتم و به برادرم گفتم باید با هم صحبت کنیم. برادرم را بیرون بردم و با ضربات چاقو او را کشتم و بعد جسدش را در بیابان رها کردم. بعد هم به مادرم گفتم خبر ندارم کجاست.
در حالی که فرزین بازداشت شده بود، پلیس از او خواست تا غزاله را معرفی کند و مورد بازجویی قرار گیرد، اما فرزین از نشان دادن دخترش سر باز زد و گفت دخترش به افغانستان رفته است. همسر فرزین به ماموران گفت به حرفهای شوهرش مشکوک است. او گفت: یک روز شوهرم غزاله را با خود بیرون برد و گفت میخواهد برایش لباس بخرد. فرزین هیچوقت از این کارها نمیکرد. وقتی که به خانه آمد تنها بود. گفت غزاله را به افغانستان فرستاده، چون بیآبرویی کرده بود و دیگر نمیشد در ایران زندگی کند. من هرچه به شوهرم گفتم شماره تماس بده با او صحبت کنم. گفت حق ندارم با غزاله ارتباط برقرار کنم. بعد از آن من سراغ دخترم را از هر کسی در افغانستان گرفتم، او را ندیده بود. فکر میکنم سر غزاله هم بلایی آورده است.
پلیس اینبار فرزین را به خاطر مفقود شدن غزاله بازجویی کرد و مرد جوان بعد از ماهها بازجویی اعتراف کرد دخترش را هم کشته است.
او گفت: وقتی متوجه شدم چه بیآبروییای اتفاق افتاده است دیگر نمیتوانستم آن دختر را نگه دارم و تصمیم گرفتم او را هم بکشم. او را به بهانه خرید لباس بیرون بردم، کشتم و دفنش کردم.
ماموران جسد غزاله را بر اساس آدرسی که پدرش داده بود، پیدا کردند البته فقط استخوانهای او باقی مانده بود و حیوانات غزاله را خورده بودند.
بعد از انجام تحقیقات گسترده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، مشخص شد آزمایش دیانای از استخوانهای پیداشده انجام نگرفته است. ضمن اینکه پدر و مادر فاتح هم به افغانستان برگشته و درخواستی هم مطرح نکرده بودند؛ بنابراین پرونده به دادسرا بازگردانده شد تا اولاً اولیای دم فاتح شناسایی شوند و دوم اینکه از استخوانهای کشفشده نمونهبرداری و آزمایش دیانای انجام گیرد تا هویت جسد غزاله به طور کامل مشخص شود.