به گزارش خبرنگار آنلاین، محفل بزرگداشت و شعرخوانی «شهید جمهور» امروز ۶ خرداد در سالن شهید سلیمانی دانشگاه صداوسیما و با حضور جمعی از شاعران کشور برگزار شد.
این محفل که قرار بود ساعت ۱۳ آغاز شود با یک ساعت تاخیر حدود ساعت ۱۴ آغاز و بعد از قرائت آیاتی از قرآن کریم برنامه شروع شد. حسن سلطانی مجری پیشکسوت تلویزیون اجرای این برنامه را بر عهده داشت که در سخنان کوتاهی بیان کرد که محفل شعرخوانی «شهید جمهور» به مناسبت هفتمین روز درگذشت رئیس جمهور و تیم همراهشان برگزار میشود.
حسن سلطانی به ترتیب شاعران را به صحنه دعوت کرد و از آنها خواست اشعار خود را بخوانند. شاعران هم با کوتاه کردن سخن و صرفاً عرض سلام و تسلیت شعرهای خود را در ستایش رییس جمهور شهید میخواندند.
علیرضا قزوه مدیر مرکز شعر، موسیقی و سرود سازمان صداوسیما و همچنین شاعر و نویسنده از جمله این شعرا بود که با سلام و تسلیت خدمت حضار بیان کرد: شعر تازه ای است که برای شهید بزرگوار گفته ام؛ قصیده «سید شهید».
مطلع این قصیده اینگونه شروع میشد:
«دردی گران به جسم رسید و به جان رسید
داغی عظیم بر شد و بر استخوان رسید
جسمی غریب و عاشق در شعله شست تن
روحی رها به کنگره آسمان رسید
ارزانی اش هزار سلام و دو صد درود
روحی که جاودانه شد و شادمان رسید
از باب اسمانی خورشید رنگ طوس
گلدستهای به خرمن این بوستان رسید
هجر تو را به عرش خدا هدیه میبرند
داغ تو را خبر به زمین و زمان رسید
در ماتمت قیامت کبری علم شده است
از هر طرف که می نگرم کاروان رسید
صد کاروان ز جمع شهیدان به گرد توست
صد میهمان به تسلیتت از جهان رسید
کشمیر شد به ماتم و سوگت سیاه پوش
آوازه ات به کشور هندوستان رسید
بر دوش باد پرچم یاد تو رفت و رفت
تا بلخ و تا کراچی و تا بوتان رسید»
محمود حبیبی کسبی دیگر شاعری بود که با سلام و عرض تسلیت بیان کرد که میخواهد یک غزل مثنوی کوتاه بخواند:
قطعهای که اینگونه شروع میشد:
چشم بستی کم و زیادت را
از رضا خواستی شهادت را
خادمش بودهای و اکنون او
میدهد مزد این ارادت را
شب میلاد خود امام رضا
هدیه داده به تو شهادت را
تو مقیم رضا شدی و ملک
میبرد رشک این سعادت را
سید قوم خادم قوم است
اینچنین خواستی سیادت را
میلاد عرفانپور نیز در سخن کوتاهی بیان کرد که غزلی در صبح واقعه نوشته است و شعر جدیدتری هم بعداً به نگارش درآورده است که در مراسم تشییع خوانده است.
او غزل خود را در این مراسم خواند که اینگونه شروع میشد:
سکبال بر موجی از مه به قاف تماشا رسیدند
به صبح تشرف به خورشید به دیدار فردا رسیدند
از این حسرت روزمره، کشیدندشان ذره ذره
که بیحاشیه، بیتکلف، به متن و به معنا رسیدند
«من المومنین الرجال» که دنیا شب قدرشان بود
شنیدند «من ینتظر» را به قرآن به احیا رسیدند
به تاریک شب هدیه دادند درخشیدن اشکشان را
از آن تیرگیها گذشتند به این روشنیها رسیدند
سپس ناصر فیض با تسلیت این حادثه گفت پنج رباعی در این زمینه میخواند.
یکی از رباعیها این چنین آمده بود:
«صد داغ به دل داشت از آن هیچ نگفت
یک بار از این درد نهان هیچ نگفت
با آنکه زبان زخم این مردم بود
از زخم زبان ناکسان هیچ نگفت»
در بخشی از رباعی دیگری این چنین آمده بود:
«شد عاشق و به دنیا پا زد و رفت
با رفتنش آتش به دل ما زد و رفت»
رباعی دیگر این چنین بود:
«چون ابراهیم با تبر میرفتی / تا محو شود فتنه و شر میرفتی
مصداق شهید زنده بودی ای مرد / با عشق شهادت به سفر می رفتی»
فیض شعر بعدی را هم این چنین آغاز کرد:
«یک جان زلال و روشن از ایمان داشت / آرام نداشت لحظهای تا جان داشت
از راحت خویش بود محروم ولی / در گرو راحت محرومان داشت
با عشق به کار خلق مامور شدی / از کنج فراغ و عافیت دور شدی
از زخم زبان چه خون دلها خوردی / مظلوم ترین شهید جمهور شدی»
احمد بابایی دیگر شاعری بود که قرار شد اثری را در این محفل بخواند و گفت مثنوی ای طولانی دارد که به اقتضای زمان بخشی از آن را میخواند.
در مطلع اثر او نیز این چنین آمده بود:
«ای خوش آن دم که قضا تقدیر را حیران کند / مرگ بی معنی است وقتی عشق قصد جان کند
ای خوش آن دلبر که در هر جلوه اش عاشق کش است / مرگ در راهی که پایانش رضا خوش است
مرگ گاهی همچو راز اختیار وجبرهاست / مرگ گاهی چون شکوه کوه و وهم ابرهاست»
حسن سلطانی در ادامه با تشکر از شاعران حاضر، دیگر شاعران جمع را هم دعوت کرد تا آنها نیز اشعار خود را بخوانند.
حامد فخری زاده فرزند شهید محسن فخری زاده دیگر شاعر این محفل بود که در بخشی از شعرش این بیت را خواند:
«تنها به مرگ نیست شهادت
در قلب زندگیست شهادت»
مصطفی محدثی خراسانی دیگر شاعری بود که اینگونه شعرش را خواند:
«خورشید اگرچه سوگوار آمده است
بر سینه آسمان غبار آمده است
یک بار دیگر به یمن تشییع شما
بر شانه شهر ما بهار آمده است»
حجت الاسلام محمد زمانی دیگر مهمان این مراسم بود که شعری خواند و ضمن تسلیت گفت غزلی را تقدیم میکند:
«کوه، پرواز را تماشا کرد، کوه پژواک شوق یاران شد
ابر پر کرد دشت و دامنه را، دامن دشت غرق باران شد
کوه بر صبر خویش سرسوده، شب پر از خاطری مه آلوده
جنگل از حجم داغ فرسوده، لحظهها بغض روزگاران شد
ناله در چاه سرفروبرده، بغضها در گلو فروخورده
چهرهها همچو باغ پژمرده، چشمها مثل آبشاران شد
ورزقان هر طرف شمیمی از شهدا و امام در دل داشت
ورزقان گوشه شلمچه و فاو، ورزقان گوشه جماران شد
از قضا شب شب ولادت بود، سهم یاران من شهادت بود
چشمها ابری ارادت بود، اشک آمد ستاره باران شد
فارغ از بال و بالگرد شدند، راحت از سال و سالگرد شدند
مرد بودند و پایمرد شدند، حق هم از آن حق مداران شد
داغدار رئیس جمهوریم، داغدار وزیر و استاندار
داغدار امام جمعه شهر، دل ما شهر سوگواران شد
روز تشییع مثل رستاخیز، همه شوریده حال و شور انگیز
قم و تهران و مشهد و تبریز، هر طرف مهد بی شماران شد!»
رضا اسماعیلی از شاعران پیشکسوت نیز در این جمع شعری را در رثای رییس جمهور خواند که این چنین شروع شد:
«رئیسِ صالح جمهوریِ خدا بودی
رئیس نه، تو از اول رفیق ما بودی
اگرچه پشت سرت، حرفهای زردی بود
تو سبز، مثل بهاران باصفا بودی»
در ادامه حسن سلطانی مجری برنامه در سخنانی گفت: من این نقل را زیاد می شنوم که ما هرگز باور نمیکردیم خانه مادر رییس جمهور کشور خانه فقیرانهای باشد یا خانهای با وسایل ساده باشد. کسیکه پسرش تولیت آستان قدس و رییس قوه قضاییه بوده است اما مادرش از سادهترین وضعیت زندگی بهره مند است و این نشان میدهد این مرد واقعاً شهید خدمت و اخلاص و گره گشایی بود.
هنرجو دیگر شاعر این جمع بود که مطلع شعرش اینگونه آغاز شد:
«ذریه آفتاب وارث آیین و آب راهی افلاک شد از قفس خاک رست
خادم موسی الرضا سید ال عبا همسفر لالهها رفت و دل ما شکست
در ادامه این محفل نیز گروه سرود «حبیب» با حضور جمعی از نوجوانان قطعهای را برای مخاطبان اجرا کردند.
سپس حسن سلطانی در شروع دوباره محفل شعرخوانی به زمانی که خبر سانحه سقوط بالگرد را شنید اشاره و بیان کرد: ما در همان ایام میلاد در مشهد بودیم که این خبر منتشر شد و از همان ابتدا شایعات و گمانه زنیهایی مطرح شد. من سالها گوینده خبر بودم و حالا با شنیدن گمانه زنیها میگفتم ای کاش این خبر تکذیب شود، در چنین ساعتهایی در حرم امام رضا (ع) و در جمعی که صحبت میکردیم، میگفتیم هنوز هوا روشن است و اتفاقی هم افتاده باشد نجات مییابند اما پس از ساعاتی همه چیز به تدریج تغییر کرد، فعل خبرها هم تغییر کرد و برای آقای رییس جمهور از برخی افعال ماضی استفاده میکردند.
وی سپس از جمعی از زنان شاعر دعوت کرد تا به صحنه بروند که نغمه مستشار نظامی، سعیده حسینجانی، الهام صفالو، ماهرخ درستی، فاطمه نانیزاد و ملیحه رجایی از جمله این افراد بودند.
فاطمه نانی زاد شعری با این مطلع را خواند:
خبر برای دل خستگان چه سنگین است
خبر پر از مه و مبهم، خبر چه غمگین است
چه چشمهها که به جوش آمده است در چشمم
میان آینهها خوشههای پروین است
چقدر کوه تو را زد صدا، سلامت داد
چقدر قله سرش پیش روت پایین است
سعیده حسینجانی نیز شعری را خواند که اینگونه شروع شد:
«به زندگی به حیات و به نام ابراهیم
به عاشقی به سلوک و مرام ابراهیم
به راه عشق گذر بی بلا میسر نیست
بریز باده جان را به جام ابراهیم»
در این محفل شاعران مختلفی به شعرخوانی پرداختند که علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، ناصر فیض، مصطفی محدثی خراسانی، میلاد عرفانپور، احمد بابایی، محمدمهدی عبداللهی، قاسم صرافان، حمید هنرجو، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانیزاد، الهام صفالو، سیده فرشته حسینی، ماهرخ درستی، ملیحه رجایی، جواد محمدزمانی، محمود حبیبی، احمد بابایی، محمدحسین انصارینژاد، مرتضی حیدری آل کثیر، رضا یزدانی، حسین خزایی از این جمله بودند.
همچنین مرتضی طاهری مداح هم از دیگر مهمانان این مراسم بود که در ساعات پایانی برای مخاطبان مداحی کرد.