معیشت، آزادی، سیاست – مجله ایرانی
رویدادهای فلسطین و لبنان، چنان بر تمام عرصههای زیست ما سایه انداخته که گویی هیچ موضوع مهم دیگری وجود ندارد و نمیتوان از هیچ چیز دیگری سخن گفت. آیا این وضعیت، به نفع دولت پزشکیان است یا شرایط را برای او دشوارتر میکند؟ راستش را بخواهید؛ یک وضعیت بینابینی وجود دارد.
فارغ از این که چه کسی رییس جمهور ایران باشد، شرایط فعلی به سود کسی نیست و خدا کند هر چه زودتر، این گلوگاه را پشت سر بگذاریم. اما لااقل از منظر رسانه و افکار عمومی، شرایطی فراهم آمده که احتمالا دولت بتواند در برابر هر نوع پرسش و انتقادی دربارهی عدم تغییر فضای سیاسی و اقتصادی کشور، چنین عبارتی بر زبان بیاورد: «فعلا که وضعیت منطقه را میبینید. صبر کنید ببینیم این وضعیت را چگونه پشت سر میگذاریم».
شاید چنین پاسخی برای یک مدت کوتاه، قابل استفاده باشد. اما مساله اینجاست که در زندگی واقعی و روزمرهی ما ایرانیان، هنوز هم دردها و دغدغههایی وجود دارد که مهمترین و جنجالیترین اخبار و تحولات سیاسی و امنیتی جهان هم نمیتواند فشار آنها را از روی ذهن و روح ما بردارد.
فشار مفاهیمی همچون تورم، دشوارتر شدن تامین معیشت مردم و یادآوری مداوم یخچالهای خالی و سفرههای تهی. آری. آن چه که در فلسطین و لبنان روی میدهد، بسیار بسیار تلخ و اندوهناک است و نمیتوان از این حقیقت بزرگ غافل شد که تهدیدات امنیتی اسراییلِ قلدر و نازپرورده علیه ایران و ایرانیان، موضوعی نیست که شایان بیاعتنایی باشد. اما در عین حال، نمیتوان از این منطق پیروی کرد که اول باید تهدید امنیتی دفع شود، سپس به مسائل داخلی بپردازیم. نمیتوان گفت؛ اول باید به فکر دوستانمان باشد بعد به فکر داخل. خیر. هنر یک نظام حکمرانی توانمند این است که به طور همزمان، هر نهاد و هر مدیری در حوزههای متفاوت، به طور همزمان کار خود را انجام دهند و هیچ موضوعی نتواند دستاویز و بهانهای شد برای توجیه انفعال یا ترکِ فعل.
کسی توقع ندارد که در همین ماههای نخست آغاز فعالیت دولت پزشکیان، تمام مربع مستطیلهای قرمز بورس، به یک باره سبز شوند. کسی توقع ندارد به یک باره شاهد ریزش قیمتها باشیم. اما دست کم میتوان توقع داشت که برخی نشانههای اولیه از تصمیمات و برنامههای دولت برای حرکت در مسیری هدفمند و معقول پدیدار شود. میتوان توقع داشت که «اراده» و «عزم» دولت، برای پاسخ دادن به مطالبات و خواستههای مردم، آشکار شود و دست کم دریابیم که این دولت، با تشکیل یک تیم منسجم و با اتکا به یک برنامه و نقشه راهِ روشن و مورد توافق، قدم در راه نهاده و قصد حرکت دارد. این همان نقطهای است که میتوان از آن انتقاد کرد. چرا که هنوز هم نشانهی روشنی از عزم و برنامه دیده نمیشود. نه خبری از احتمال تصمیم دولت و حاکمیت برای تغییر در حوزهی سیاست خارجی و بیرون آوردن کشور از انزوای بینالمللی مشاهده میکنیم؛ نه چراغی که نشان دهد نظریه پردازان اقتصاد سیاسی نظام جمهوری اسلامی، تاثیر مستقیم و مخرب تحریم و تورم بر زیست شهروندان را دریافتهاند و حاضرند برای گذار از آن، به فکر تغییر باشند.
برای درک تلخای وضعیت معیشت مردم، نیازی نیست به آخرین و تازهترین آمارهای بانک مرکزی و دیگر نهادهای اقتصادی کشور مراجعه کنیم. چرا که در تجربهی زیسته شدهی شب و روز اغلب ما ایرانیان، به راحتی میتوان دریافت که حتی تامین مواد غذایی تا چه اندازه دشوار شده و چه بلایی بر سر قیمت فروش و اجارهی مسکن و دیگر حوزههای زیستی ما آمده است.
در آغاز سال تحصیلی جاری، قیمت پوشاک و لوزام التحریر سر به فلک زده، پاسخگویی به نیازهای اولیهی فرزندان روز به روز سختتر میشود، میلیونها شهروند ما تنها و تنها با اتکا به یارانهی ارزانترین بنزین جهان، امکان مسافرکشی و نان درآوردن دارند و چشمانداز روشنی وجود ندارد که به ما بگوید تا پنج ماه آتی و در آستانهی نوروز ۱۴۰۴ اوضاع ما تغییر مثبتی به خود خواهد دید یا نه. آیا با تداوم وضعیت فعلی، مردم ایران همان مقدار اندک و ناچیز گوشت و لبنیات را در سبد خرید خود حفظ خواهند کرد یا قرار است امپراتوری کربوهیدارتها و غذاهای بیکیفیت، سلامت ما را بیش ا زاین به خطر اندازند؟ اینها سوالات بیاهمیتی نیستند. اما ظاهرا تیم اقتصادی دولت و خود رییس جمهور، تمایل ندارند به روشنی دربارهی چنین موضوعاتی صحبت کنند.
علاوه بر معیشت، موضوع مهم دیگری که با هیچ نوع رودرربایستی و تعارفی نمیتوان از اهمیت آن کاست، موضوع آزادیهای فردی و اجتماعی، حریم زندگی شهروندان، دسترسی به اینترنت و حوزهی مطبوعات است.
پزشکیان هنوز هم حاضر نشده دربارهی این موضوع حرف بزند که آیا برای کنار نهادن مسالهی فیلترینگ، تصمیم و برنامهای دارد و میتواند برای برداشتن این سنگ بزرگ، رضایت نهادهای حاکمیتی مرتبط را به دست آورد یا نه. آیا میتوان این موضوع مهم را به سطح پایین و ناچیزی همچون فروش فیلترشکن تنزل داد؟ یا باید عزم و برنامهی روشن داشت؟
همهی ما میدانیم که برخی موضوعات را باید به گذر زمان حواله داد. به عنوان مثال، سوگ عزیزان، یکی از آن موضوعاتی است که گذر زمان، کاری میکند رفته رفته با آن کنار بیاییم. یا کینه و خشمی که در دل انسانهاست، یحتمل در گذر زمان مانند قند در استکان چایی حل خواهد شد. اما مشکلات بزرگ حوزهی حکمرانی، چیزی نیست که بتوانیم حل آنها را به گذر زمان پیوند بزنیم.
خدا را شکر هوا خنک شد و کولرها را خاموش کردیم و ناترازی برق رفته رفته حل شد. اما یکی دو ماه دیگر، ماییم و ناترازی گاز، ماییم و معضلات بلاینحل حوزههای مهمی همچون تداوم تورم و فقر، آلودگی هوا و محیط زیست، مشکلات زیرساختی ایران در حوزهی راهها و فرودگاهها، ماییم و یک نظام آموزشی ناتوان، ماییم و یک نظام بروکراتیک که گویی بویی از دولت الکترونیک نبرده و هر جا که میرویم از ما فتوکپی و عکس میخواهد! ماییم و یک کشاورزی عجیب و غریب که یک سال، ارزانی و وفور محصول کاری میکند که حتی برداشت محصول مقرون به صرفه نباشد اما سال بعد، سیر میشود کیلویی سیصد هزار تومان! یک نظام حکمرانی هوشیار و کارآمد، در انتظار هیچ معجزتی نمینشیند و نیک میداند که برای حل مشکل، به اراده، توافق، انسجام و برنامه نیاز دارد.
۳۱۱۳۱۱