این بازیگر از حضور متفاوتش در نقش یک آقازاده مفسد در سریال «هفت سر اژدها» کاری از ابوالقاسم طالبی که به تازگی پخشش از شبکه سوم به پایان رسیده، صحبت کرد.
واشقانی ابتدا درباره دلایل کم کاری اش در تلویزیون توضیح میدهد: دلیل اول اینکه، متاسفانه کیفیت فیلمنامههایی که میخواندم واقعا در حد استاندارد نبود و اتفاقا بسیاری از این سریالها بعدها ساخته و پخش شد و متوجه شدم تصمیم درستی گرفتهام که در آنها نبودهام کما اینکه در یکی دو سریال این اتفاق برایم رخ داد. در واقع تجربه هم کردم، سریالهایی که روی برگه و در قالب فیلمنامه معلوم بود که شکست میخورند، اما به هرحال آنها را تجربه کردم، بنا به وعده و وعیدهایی که داده میشود وارد کار میشویم، میگویند، درست میشود و …، اما همیشه این وعدهها اشتباه و نشدنی هستند که به آنها اعتماد میکنید و در نهایت میبینید همان نظری که روز اول هنگام خواندن فیلمنامه داشتید درست بود.
او تاکید دارد: اساسا آنچه موقع خواندن فیلمنامه، استاندارد لازم را ندارد، اینکه گفته شود میرویم و زمان ضبط درست میشود، وعدهای کاملا اشتباه است و من هم شاید در چندین و چند کار در قالب فیلم و سریال این تجربه را داشتهام و علیرغم میل باطنی کار کردهام و دیدهام که آن کار هیچگونه بازخوردی نداشته است. یعنی خیلی بیتاثیر بوده و یا به عنوان یک نمره منفی در کارنامه کاری ثبت میشود، پس بهتر است با توجه به سختیهایی که وجود دارد کار نکنید تا اینکه کار بد کنید.
بازیگر «هفت سر اژدها» در عین حال اظهار میکند: مواقعی هم مجبور میشویم که این کار را بکنیم و این اجبار اساسا اجبار اقتصادی است، اما تا زمانی که این اجبار اقتصادی خیلی زورش زیاد نباشد سعی میکنم این کار را نکنم. دلیل دوم هم این است حدود چهار سال سریال «هفت سر اژدها» وقت برد و من برای این کار هر روز آفیش بودم. بسیار کم پیش میآمد که بتوانم سر کار دیگری حاضر باشم و اصلا امکان این هماهنگی وجود نداشت. البته خودم هم خیلی راغب نیستم زمانی که در کاری نقش اصلی را ایفا میکنم، زمان، انرژی و تمرکز لازمم را درگیر کار دیگری کنم به همین خاطر این کار را نکردم.
میدانستم که «سلطان» حاشیه ساز خواهد بود
بازیگر نقش سلطان سپس در پاسخ به اینکه ایفای نقش یک آقازاده مفسد با نقشهایی که قبلا از شما دیدیم تفاوت دارد. این کاراکتر چقدر برای خودتان بکر بود؟ میگوید: نقش متین سلطانخواه در فیلمنامه بسیار جذاب بود. تقریبا میتوانم بگویم هیچ بازیگری نیست که برای بازی این نقش بگوید نه! نقش سلطانخواه تمام مشخصات جذاب یک کاراکتر را به لحاظ بازیگری برای یک بازیگر داشت و از این نظر امکان نه گفتن به آن وجود نداشت. ازطرفی میدانستم بسیار وقتگیر است و البته بسیار حاشیهساز خواهد بود.
این موارد مسائلی بودند که میتوانست باعث شود این نقش را بازی نکنم و به آن نه بگویم، اما شناسنامه نقش میگفت نقش خیلی جذاب است کما اینکه الان هم که آن را میبینیم نقش جذابی از آب درآمده است. این را هم بگویم که آقای طالبی اصلا دوست نداشتند این نقش، نقش جذابی باشد اساسا به لحاظ اینکه نقش سمپات باشد مایل نبودند این اتفاق بیفتد، اما به هر حال فیزیک این نقش منفور و منفی این جذابیت را دارد و روی لبهای حرکت میکرد که با تماشاچی سمپات شود، اما بخشی از آن خارج از دست کارگردان و بازیگر بود.
وی ادامه میدهد: مواردی که به نقش رنگ و لعاب میدادند جذابیت داشتند، نقش چندین و چند نقطه عطف داشت، بالا و پایینهای موقعیتی، اصطکاکهای زیاد با کاراکترهای مختلف، چه در خانواده و چه در محیط کار که باعث میشد این نقش به اصطلاح تخت نباشد؛ ایفای آن بسیار مشکل بود؛ بنابراین برای من نقش بکری به حساب میآید. مضاف بر اینکه تمام این سریال خواسته یا ناخواسته در خدمت این کاراکتر است. در واقع قصه، قصه سلطانخواه است. به همین دلایل کار و نقش برای اینکه آن را بازی کنم برایم سرشار از جذابیت بود.
هیچ مابهازایی برای سلطان نداشتم
واشقانی در واکنش به این پرسش که آیا مابهازایی برای نقش متین سلطانخواه داشتید؟ پاسخ میدهد: هیچ مابهازایی برای آن نداشتم. بازیگران دیگر هم چنین نقشهایی را بازی کرده بودند، اما حتی نزدیک به آنها هم بازی نکردم و خواستم شخصیتی کاملا منحصر به فرد برای این قصه باشد تا بتوانیم یک متین سلطانخواه، معروف به سلطان برای بیننده تعریف کنیم. احساس میکنم با توجه به بازخوردها، نقش درآمده و مردم با آن گره خوردهاند. معلوم است که مردم در زندگی واقعی چنین کاراکتری را دوست ندارند، اما در یک نمایشی همه کاراکترها باید جذابیت نمایشی داشته باشند و سلطان این جذابیت نمایشی را دارد.
این بازیگر همچنین در توضیح اینکه بعد از پخش چند قسمت از سریال و مشاهده بازی تان، فکر میکنید چه اندازه در ایفای این نقش درست و موفق عمل کردهاید؟ میگوید: مطمئنا دیکته نوشته شده غلط هم دارد. الان که میبینم جاهایی وجود دارد که باید به گونه دیگری بازی میکردم. این در مورد تمام نقشهایی که بازی میکنیم وجود دارد. وقتی کار را تماشا میکنید درمییابید چه کارهایی را باید انجام میدادید و چه کارهایی نیاز نبود که انجام دهید، اما در زمان ضبط تمام تلاشم را به کار گرفتم تا تمام مولفههای مربوط به شخصیت را برای تبدیل کردن به فعل در نظر داشته باشم؛ به علاوه تمام قوه و استعداد بازیگریام را بهکار بگیرم تا بتوانم یک شخصیت کاریزماتیک نمایشی در یک اثر نمایشی برای مردم ایجاد کنم.
او یادآور میشود: خیلی از مواقع پیش میآمد که بازخوردها بسیار خوب بودند؛ بنابراین اگر تعریف از خود نباشد من در زمینه بازیگری بسیار بی رودربایستی هستم و احساس میکنم هرچیزی را اگر درست است باید درستش را گفت و برعکس. منتقد بیرحمی هستم و اولین منتقد خودم، خودم هستم. حتی اشکالات و ایراداتم را نسبت به نقاط قوتم بیشتر میبینم. در مجموع احساس میکنم آن تیری که باید از جانب بازیگر به تمام حواس بیننده اصابت کند را شلیک کردهایم.
سلطان به راحتی میتوانست تبدیل به یک کاریکاتور شود
واشقانی در بخشی دیگر درباره اینکه آیا میتوان گفت نقش سختی را بازی کردهاید؟ چنین اظهار نظر میکند: بله، نقش بسیار سخت است. این نقش به راحتی میتوانست تبدیل به یک کاریکاتور و شخصیت پلاستیکی شود. این شخصیت بدمنِ قصه است و اگر قرار بود به کاراکتری تبدیل شود که جذاب هم نباشد باید فاتحه سریال را میخواندیم. میتوانم بگویم که تمام بار سریال روی دوش سلطانخواه قرار گرفته است. ما قصد نداریم با ارزشهای اخلاقی این اثر نمایشی را نقد کنیم؛ چراکه چنین کاری اصلا ممکن نیست و من فقط از جان با بازیگر نقش سلطانخواه صحبت میکنم و باید بگویم ستون قصه روی این کاراکتر و نقش گذاشته شده بود.
بازیگر سریالهای «زیر هشت»، «هوش سیاه»، «میکاییل»، «آنام»، «زیر پای مادر»، «آمین» و «از سرنوشت» به چالشهای حضور در این سریال اشاره کرد و در واکنش به این پرسش که ایفای چنین شخصیتی برای مجید واشقانی چه بوده و هست؟ خاطرنشان میکند: ما هم زندگی خانوادگی سطانخواه را میبینیم و هم زندگی کاری این آدم را و هر دوی اینها سرشار از چالش بود؛ چراکه در مواجهه با کاراکترهای مختلف و در موقعیتهای متنوعی که قرار میگیرد، چالش داشت. تمام جذابیت هر نقش بسته به آن است که چقدر در موقعیتهای متفاوت با کنتراست بالا قرار میگیرد که اگر قرار گرفت نقش، نقش جذابی خواهد بود. این نقش در سکانس به سکانس در تصمیمگیریها، واکنشهایی که به موقعیتهای مختلف نشان میدهد، همگی جذابند، زیرا موقعیتها جذاب و خاص هستند و اینطور نیست که در سریال دیگری آنها را ببینیم. یک مافیاگونهای که هرگاه در قصهای در این ژانر برای بیننده تعریف شده باشد، جذاب خواهد بود.
کاراکترهای مثبت ما پلاستیکی و غیرقابل باور هستند
او سپس در پاسخ به این دیدگاه که شاید ایفای اغلب نقشهای خاکستری و منفی برای بازیگران جذابتر باشد؛ چراکه آنها را با چالشهای بیشتری روبهرو میکند و ممکن است بیشتر هم دیده شوند؛ این موارد در پذیرش و حضورتان در سریال «هفت سر اژدها» موثر بود؟ چنین میگوید: بله ما نقشهای منفی اثرگذاری در تاریخ سینمای جهان داریم که مطمئنا از نقشهای مثبت بیشتر هستند به این دلیل که مولفههای موجود در شناسنامه کاراکتر و تعریف آنها از کاراکتر مثبت بیشتر است؛ مضاف بر اینکه ما خیلی هم بلد نیستیم کاراکترهای مثبت را تعریف کنیم. کاراکترهای مثبت ما پلاستیکی و بسیار غیرقابل باور و رویایی هستند. همین است که با بیننده گره نمیخورند، اما به دلیل اینکه در شخصیتهای منفی میتوانیم هرآنچه که در واقعیت وجود دارد را انجام دهیم بیننده هم درستتر آن را باور میکند؛ بنابراین ضعف در تعریف شخصیتهای مثبت است که تا این اندازه شخصیتهای منفی گیراتر میشوند.
مجید واشقانی در پایان صحبت هایش تاکید میکند: جدای مولفههایی که از آنها صحبت کردیم حتی شخصیتهای مثبت و قهرمان هم میتوانند بسیار سمپات شوند و از این نمونهها کم نداریم، اما قاعدتا تعداد شخصیتهای منفی بیشتر است؛ البته این را هم بگویم که ما یکسری شخصیتهای منفی داریم که روبهروی قهرمان داستان قرار میگیرند، اما مقداری در تعریف با شخصیتهای منفی دارای مشترکات و تفاوتهایی هستند. یعنی هر دو در دسته و گروه منفی قرار میگیرند که من به آنها میگویم شخصیتهای مانع. دوست ندارم شخصیتهای مانع را بازی کنم، اما شخصیتهای منفی را بله.