حوزه کشاورزی و تغذیه، یکی از حوزه های بسیار مهم و استراتژیک هر کشوری است. با وجود این که در کشور ما ظرفیت های عظیمی از جهت کشاورزی و صنایع غذایی وجود دارد، به دلیل عدم تکمیل زنجیره های تولید مواد غذایی و وابستگی در آن ها، هزینه محصول نهایی به شدت دستخوش مسائل و مشکلات ارزی است. مسئله ای که موجب شده است طی این دو دهه و بعد از شروع تحریم ها و مشکلات ارزی و مبادلات خارجی، بحث نوسانات قیمتی و اخبار واردات کالاهای اساسی و ارز دولتی اختصاص داده شده به آن ها، همواره بخش مهمی از اخبار رسمی را به خود اختصاص دهد و تصویری بسیار وابسته از بخش کشاورزی کشور در اذهان بسازد.
به گزارش مجله ایرانی، طی دو دهه ی گذشته، مجموعه های دانش بنیان در بسیاری از حوزه های صنعتی و پزشکی، تغییرات محسوسی در معادلات وارداتی ایجاد کرده و کاهش وابستگی در نیازهای استراتژیک را رقم زده اند.
حوزه کشاورزی هم پیشرفت های مختلفی را در این حیطه تجربه کرده است که گرچه نسبت به ظرفیت های این حوزه اندک است، ولی همان هم از نگاه بسیاری از مردم و مسئولان دور مانده است.
در کتاب «دانش ورزی حاصلخیز» تلاش شده است تا، برای ضریب دادن به فعالیت های دانش بنیان بخش کشاورزی، به جای صحبت از بایدها و کمبودها، چند تجربه ی موفق بازگو شود.
این کتاب با انتخاب هفت تن از بانوانی که در حوزه های متنوع مرتبط با کشاورزی و صنایع غذایی، دست به کارهای جدید در کشور یا بوم خودشان زده اند، تصویری جدید از حضور جریان ساز زنان در میدان دانش وفناوری نیز ارائه می کند. هر یک از سوژه ها داستان جذابی دارند و از موقعیت هیات علمی، کارمندی و دانشجوی نخبه و حتی مادریِ فرزندی با نیازهای خاص، به سمت تولید آن هم از جنس دانش بنیان آن آمده اند؛ تجربه و مسیری که چون کمتر بازگو شده است، برای مخاطبان می تواند بسیار جذاب باشد.
علاوه بر فعالیت دانش بنیان، یکی از معیارهای انتخاب سوژه های این کتاب، مردمی بودن فعالیت ها بوده است؛ یعنی افرادی مبتنی بر علم و تخصص و یا نیاز موجود، به سمت تاسیس یک شرکت کوچک دانش بنیان و خصوصی رفته اند و تلاش کرده اند تا کار خود را توسعه بدهند.
در خلال روایت ها، با موانعی که در ساختارهای دولتی وجود دارد و خواسته یا ناخواسته، دولت را به جای سرمایه گذاری در پیشرفت های فناورانه و تسهیل حضور مردم در این حوزه، به متصدی وارادت تبدیل کرده است، آشنا می شویم؛ به این امید که با اصلاح قوانین و روندها، از این شرایط فاصله بگیریم.
نکتۀ دیگر این که، راویان از جغرافیای متفاوتی انتخاب شده اند تا اندکی از تنوع و گستردگی ظرفیت های ملّی و مردمی ایران را نشان دهند.
خانم دکتر گل آبادی که اولین تولیدکننده بذر هیبرید صیفی جات کشور است، کار خود را در اصفهان پیگیری می کند. خانم دژگیر و همسرش که تولیدکنندۀ غذاهای کم پروتئین مخصوص بیماران pku هستند، ساکن همدان هستند. خانم دکتر هدایتی آزمایشگاه تشخیص سلامت و تراریختگی مواد غذایی و روغن را در تهران و خانم شهرزاد نیز شرکت کشت بافت خود را در کرج اداره می کند. خانم دکتر سقطچی، تولید مکمل های پیشرفتۀ غذایی دام را در شهر خود زنجان و از کنار معادن روی این شهر آغاز کرده است و دکتر کامیاب، کار کشت بافت پسته و گردو را در دل زمین های کویری رفسنجان ادامه می دهد. خانم دکتر سهرابی پور هم سال هاست که پرورش جلبک و تولید کودهای گیاهی از آن را در سواحل زیبای خلیج فارس و هرمزگان دنبال می کند.
کتاب «دانش ورزی حاصلخیز»، با حمایت معاونت دانش بنیانِ معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، تنها گوشه ای از ظرفیت های فراوان توسعۀ دانش بنیان و مردمی کشاورزی و محصولات وابسته ی آن را نشان می دهد و گام اولی برای واردکردن روایت شرکت های دانش بنیان به عرصه ی عمومی اقتصاد و تولید کشور است.
برشی از کتاب را در زیر می خوانیم:
«سال 92 شرکت را ثبت کردیم و سال 93 دانش بنیان شدیم. یک سال بعد بود که بذر خیار سبا، اولین نمونه بذر تجاری سازی شده ی شرکت بعد از 5 سال تحقیق و کِشت اجرایی، آماده ورود به بازار شد. اما برای جاافتادن بذر، باید همیشه یک تا دو سال صبر کنی تا کشاورز این بذری را که خریده است، بکارد و نتیجه اش را ببیند، بازخورد بدهد و بیاید دوباره بخرد. سال 95 اتحادیه ای از گلخانه داران که بذر ما را تست کرده و خیلی راضی بودند، با ما جلسه گذاشتند و گفتند که بذرتان را می خواهیم. حرفشان این بود که رقم شما، به خشکی و شوری ای که معضل خیلی از خاک های ایران است، تحمل خوبی نشان داده و کیفیت و وزن محصولش هم خیلی خوب بوده است. همان جلسه 3 میلیون بذر سفارش دادند. آن سال برای ما، سه میلیون بذر یک عدد رویایی بود؛ آن قدری که نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم و از ذوقمان قضیه قرارداد و مبلغش را گفتیم. اولین قرارداد و درآمدی بود که شرکت به دست می آورد. همه جای دانشگاه پیچید که بله، شرکتشان قرارداد میلیاردی بسته است؛ البته قرار بود مرحله اول صدهزار بذر بهشان تحویل بدهیم که با بذری 200 تومان آن سال، می شد بیست میلیون تومان. اما حقیقت ماجرا تلخی اش را خیلی زود به ما نشان داد؛ آن ها به خاطر مشکلات داخلی، باهم درگیری داشتند و همین اختلاف نظرها باعث شد که خیلی زود اتحادیه شان منحل شود و آن قراردادی هم که با ما داشتند، رفت روی هوا؛ حتی یک دانه از صدهزار بذری که سفارش داده بودند را نبردند و ما مانده بودیم که با این بذرها چه کنیم. یک مدت کارمان این شده بود که در جلسات و همایش ها و نمایشگاه های مختلفی که شرکت می کردیم، بذرها را به عنوان نمونه و هدیه بدهیم.»
کتاب «دانش ورزی حاصلخیز» با مصاحبه های پژمان عرب و زهرا جعفری و تدوین مریم حنطه زاده، به کوشش خانۀ هنر و رسانه پیشرفت، در 270 صفحه، توسط انتشارات ایران به چاپ رسیده است.
انتهای پیام