اثبات وقوع بیع مالی است یا غیر مالی؟ | تحلیل حقوقی

وکیل

اثبات وقوع بیع مالی است یا غیر مالی

دعوای اثبات وقوع بیع، که در پی تایید قانونی یک قرارداد خرید و فروش مطرح می شود، در نظام حقوقی ایران ماهیتی مالی دارد. این بدان معناست که هدف نهایی از طرح این دعوا، کسب منافع مادی و مالی از یک مال است که آثار حقوقی متعددی از جمله در نحوه محاسبه هزینه های دادرسی و صلاحیت محاکم قضایی به دنبال خواهد داشت.

معاملات خرید و فروش، از جمله بنیادین ترین و رایج ترین عقود در زندگی روزمره به شمار می روند و بنیان بسیاری از فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را تشکیل می دهند. اما همیشه این معاملات با اسناد رسمی و ثبت شده همراه نیستند؛ گاهی یک بیع به صورت شفاهی، با یک مبایعه نامه عادی دست نویس، یا حتی با اتکا به یک وکالت نامه بلاعزل انجام می شود. در چنین شرایطی، بروز اختلاف یا انکار یکی از طرفین، می تواند به چالش بزرگی تبدیل شود که تنها راه حل آن، اثبات قانونی وقوع بیع در مراجع قضایی است. بسیاری از افرادی که خود را در این موقعیت می یابند، با ابهامات فراوانی روبرو می شوند، از جمله اینکه ماهیت این دعوا چیست؟ آیا مالی است یا غیرمالی؟ و پاسخ به این سوال، چه تأثیراتی بر مسیر حقوقی پرونده آن ها خواهد داشت؟ در این گفتار، به بررسی دقیق و جامع تمامی ابعاد حقوقی و رویه قضایی مرتبط با اثبات وقوع بیع می پردازیم تا خواننده با درک کامل این موضوع، بتواند مسیر حقوقی خود را با آگاهی و اطمینان بیشتری طی کند.

سفری به دنیای اثبات وقوع بیع: چرا و چگونه؟

هر معامله خرید و فروش، چه در بازار املاک و مستغلات، چه در خرید و فروش خودرو یا حتی کالاهای روزمره، بر پایه ی عقدی به نام «بیع» استوار است. بیع در زبان حقوقی، همان مبادله مال به مال با رضایت طرفین است که طبق ماده ۳۳۸ قانون مدنی، تملیک عین به عوض معلوم تعریف شده است. تصور کنید ملکی را با زحمت و پس انداز سال ها خریداری کرده اید، اما تنها یک کاغذ عادی (مبایعه نامه) در دست دارید و فروشنده اکنون به دلایلی نامعلوم، از انجام تعهدات خود سر باز می زند یا حتی وقوع معامله را انکار می کند. در چنین شرایطی، اثبات این معامله برای حفظ حقوق خریدار ضروری می شود. اینجاست که اهمیت اثبات وقوع بیع آشکار می شود.

اثبات بیع تنها به اسناد رسمی محدود نمی شود؛ گاهی یک معامله صرفاً به صورت شفاهی بین دو دوست یا خویشاوند شکل گرفته و یا با یک مبایعه نامه عادی، بدون ثبت در دفترخانه اسناد رسمی، منعقد شده است. هر یک از این اشکال، چالش های خاص خود را در مراحل اثبات دارند. مثلاً در بیع شفاهی، بار اثبات به مراتب سنگین تر است و نیازمند دلایل و مستندات قوی تری است تا یک قاضی را به وقوع معامله قانع کند.

شرایط طرح دعوای اثبات بیع: گام های نخستین

برای اینکه بتوانیم دعوای اثبات وقوع بیع را در دادگاه مطرح کنیم و به نتیجه مطلوب برسیم، باید شرایطی مهیا باشد. اولین و مهم ترین شرط، فقدان سند رسمی و یا عدم پذیرش سند عادی توسط طرف مقابل است. اگر سند رسمی وجود داشت، دیگر نیازی به اثبات بیع نیست و مستقیماً می توان الزام به تنظیم سند رسمی را درخواست کرد. اما وقتی سند رسمی در دسترس نیست یا سند عادی مورد انکار قرار می گیرد، دادگاه تنها مرجع صلاحیت دار برای تایید معامله است.

علاوه بر این، مورد معامله یا همان مبیع و همچنین ثمن (بهای معامله) باید کاملاً معلوم و معین باشند. نمی توانید ادعا کنید که یک مال نامشخص را به قیمت نامشخصی خریداری کرده اید و انتظار اثبات آن را داشته باشید. این موضوع، یعنی مشخص بودن مورد معامله و قیمت آن، از ارکان اصلی صحت هر عقد بیع است و عدم رعایت آن می تواند به بطلان معامله منجر شود.

در مورد صلاحیت دادگاه، باید دانست که برای اموال غیرمنقول (مانند ملک و زمین)، دادگاه محل وقوع آن مال، صلاحیت رسیدگی دارد. اما برای اموال منقول (مانند خودرو یا سایر کالاها)، دادگاه محل انعقاد قرارداد یا دادگاه محل اقامت خوانده صالح به رسیدگی است. گاهی ندانستن همین نکته ساده، می تواند باعث سرگردانی در دادگاه ها و اطاله دادرسی شود. در نهایت، در مواردی که ملک دارای سابقه ثبتی است، باید دقت داشت که دعوای اثبات بیع نباید مغایر با قوانین ثبت باشد، چرا که این قوانین در مورد املاک ثبت شده، حساسیت های ویژه ای دارند که باید به آن ها توجه کرد.

پاسخ قاطع: دعوای اثبات وقوع بیع؛ یک دعوای مالی

همانطور که در آغاز این مقاله نیز اشاره شد، در کانون بحث و سؤال اصلی، باید با قاطعیت و استناد به مبانی حقوقی اعلام کرد که دعوای اثبات وقوع بیع، دعوایی با ماهیت مالی است. این نتیجه گیری، حاصل بررسی دقیق قوانین، رویه قضایی و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه است که همگی بر مالی بودن این دعوا صحه می گذارند.

دعوای مالی و غیرمالی از جمله مفاهیم پایه در حقوق آیین دادرسی مدنی هستند که تفاوت آن ها، آثار حقوقی مهمی را به دنبال دارد. به زبان ساده، دعوای مالی دعوایی است که هدف مستقیم و نهایی آن، تحصیل مال یا منافع مالی است و ارزش آن قابل تقویم و ارزیابی به پول است. در مقابل، دعوای غیرمالی دعوایی است که هدف اصلی آن، تحصیل مال نیست، بلکه بیشتر ناظر بر احقاق یک حق غیرمالی یا وضعیت حقوقی خاص است. به عنوان مثال، دعوای طلاق یک دعوای غیرمالی است، اما مطالبه مهریه، دعوایی مالی است.

در مورد اثبات وقوع بیع، هدف نهایی خواهان، صرفاً اثبات وجود یک قرارداد نیست، بلکه او می خواهد به واسطه اثبات آن قرارداد، مالکیت بر مال موضوع بیع را کسب کند و از منافع مادی آن بهره مند شود. چه ملکی باشد که هزاران امید به آن گره خورده، چه خودرویی که وسیله امرار معاش است. بنابراین، چون این دعوا به طور مستقیم با مالکیت و ارزش مادی یک مال ارتباط دارد، نمی توان آن را غیرمالی دانست. رویه قضایی دیوان عالی کشور و نظریات مشورتی مکرر، همگی مؤید این موضوع هستند که این دعوا را در زمره دعاوی مالی قرار می دهند. یک نمونه از این رویه ها را می توان در احکامی دید که در آن، ارزش خواسته تعیین شده و بر اساس آن، هزینه های دادرسی محاسبه گردیده است.

آثار مالی بودن دعوای اثبات بیع: چه چیزهایی تغییر می کند؟

مالی بودن دعوای اثبات وقوع بیع، تنها یک برچسب نیست، بلکه تبعات حقوقی جدی و گسترده ای دارد که شناخت آن ها برای هر فرد درگیر در این نوع دعاوی حیاتی است:

  1. هزینه دادرسی: مهم ترین و ملموس ترین اثر مالی بودن دعوا، نحوه محاسبه و پرداخت هزینه های دادرسی است. در دعاوی مالی، هزینه دادرسی بر اساس ارزش خواسته (مبلغی که خواهان مطالبه می کند یا ارزش مالی که در پی آن است) تعیین می شود.
    • برای اموال غیرمنقول (مثل زمین و ملک)، هزینه دادرسی معمولاً بر اساس ارزش معاملاتی منطقه ای که توسط ادارات امور اقتصادی و دارایی تعیین می شود، محاسبه می گردد.
    • برای اموال منقول (مثل خودرو)، هزینه دادرسی بر اساس ارزش روز مال یا قیمتی که خواهان در دادخواست خود اعلام می کند، محاسبه می شود. گاهی اوقات، برای تعیین دقیق ارزش، ارجاع امر به کارشناس رسمی دادگستری ضروری می شود.

    فرض کنید شما به دنبال اثبات بیع یک واحد آپارتمان هستید؛ هزینه هایی که برای شروع پرونده پرداخت می کنید، مستقیماً با ارزش آن آپارتمان ارتباط دارد و این می تواند مبلغ قابل توجهی باشد.

  2. صلاحیت دادگاه: مالی بودن دعوا، بر تعیین صلاحیت دادگاه ها نیز تأثیر می گذارد. در برخی نصاب های پایین، مثلاً تا مبلغی خاص، رسیدگی به دعوای اثبات بیع در صلاحیت شورای حل اختلاف خواهد بود. اما اگر ارزش مالی خواسته از آن نصاب بیشتر باشد، دادگاه عمومی حقوقی صلاحیت رسیدگی را دارد. انتخاب اشتباه مرجع قضایی، می تواند به اتلاف وقت و منابع منجر شود.
  3. قابلیت تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی: امکان اعتراض به آراء صادره از دادگاه های بدوی (تجدیدنظرخواهی) و یا دیوان عالی کشور (فرجام خواهی)، اغلب با نصاب های مالی مشخصی گره خورده است. یعنی اگر ارزش مالی دعوا از حد مشخصی پایین تر باشد، ممکن است رأی صادره، قابل تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی نباشد و بلافاصله قطعی شود. این نکته برای کسانی که به دنبال ادامه روند اعتراض هستند، بسیار مهم است.
  4. سایر آثار: از دیگر آثار مالی بودن این دعوا، می توان به امکان درخواست تأمین خواسته اشاره کرد. خواهان می تواند از دادگاه بخواهد که برای تضمین حق خود، اموال خوانده را توقیف کند. همچنین، مسئولیت پرداخت خسارت دادرسی (شامل هزینه های وکیل، کارشناسی و…) در صورت شکست در دعوا، از جمله دیگر تبعات مالی بودن آن است. مثلاً در تجربه ای که برای اثبات بیع ملک رخ داد، فرد پس از پیروزی در دعوا، از دادگاه خواست که خوانده هزینه های کارشناسی و وکیل او را نیز پرداخت کند که دادگاه با استناد به ماهیت مالی دعوا، این خواسته را نیز پذیرفت.

آگاهی از ماهیت مالی دعوای اثبات وقوع بیع، نه تنها به شما در برآورد هزینه ها کمک می کند، بلکه راهنمای مهمی برای انتخاب مسیر صحیح قانونی و استفاده از تمام ظرفیت های حقوقی برای حفظ منافع شماست.

مستندات و ادله اثبات وقوع بیع: چگونه حق خود را ثابت کنیم؟

در دادگاه، اثبات وقوع بیع به معنای ارائه دلایلی محکم است که قاضی را متقاعد کند که قرارداد خرید و فروش بین طرفین به درستی منعقد شده است. این دلایل می توانند اشکال مختلفی داشته باشند:

مبایعه نامه عادی: سندی که حرف می زند

مبایعه نامه عادی، اگرچه سند رسمی نیست، اما در بسیاری از موارد قوی ترین دلیل برای اثبات وقوع بیع محسوب می شود. این سند، توافقات طرفین، مشخصات مال مورد معامله، ثمن و شرایط پرداخت را به صورت کتبی ثبت می کند. یک بار یکی از موکلان، با وجود انکار فروشنده، به واسطه مبایعه نامه عادی که به دقت تنظیم شده بود و شاهدان زیر آن را امضا کرده بودند، توانست حق خود را اثبات کند.

در صورتی که فروشنده اصالت مبایعه نامه را انکار کند یا نسبت به آن تردید نماید، راهکارهای حقوقی برای اثبات صحت آن وجود دارد. یکی از این راهکارها، ارجاع امر به کارشناس رسمی دادگستری در رشته خط و امضا است که می تواند اصالت امضای زیر مبایعه نامه را تأیید کند. همچنین، شهادت شهودی که در زمان تنظیم مبایعه نامه حضور داشته اند، می تواند به اثبات صحت آن کمک شایانی کند. البته، مبایعه نامه هایی که به صورت صوری تنظیم شده اند یا تاریخ های مقدم و مؤخر مشکوکی دارند، خود می توانند منبع اختلافات بعدی باشند و اثبات صحت آن ها دشوارتر خواهد بود.

اثبات بیع شفاهی: وقتی هیچ برگه ای در کار نیست

اثبات بیع شفاهی، یکی از دشوارترین انواع دعاوی است، زیرا هیچ مدرک کتبی مستقیمی برای ارائه به دادگاه وجود ندارد. در چنین شرایطی، باید به ادله اثبات دعوا رجوع کرد که شامل شهادت شهود، اقرار و سوگند است. شهادت شهود در اثبات بیع شفاهی اهمیت بالایی دارد، اما این شهادت باید با جزئیات دقیق همراه باشد و شهود بتوانند وقایع مربوط به انعقاد بیع، از جمله مشخصات مال و مبلغ پرداخت شده، را به خاطر بیاورند و در دادگاه شهادت دهند.

علاوه بر این، مدارک جانبی مانند رسیدهای بانکی واریز وجه، پیامک ها، ایمیل ها یا هرگونه مکاتبات دیگر که نشان دهنده توافق بر خرید و فروش و پرداخت ثمن باشد، می توانند به عنوان قرینه و اماره قضایی مورد استفاده قرار گیرند. حتی قرائن و اماراتی مانند تحویل مبیع به خریدار، تصرف وی در ملک یا مال، یا پرداخت عوارض و بدهی های مرتبط با ملک توسط خریدار، همگی می توانند به تقویت ادعای وقوع بیع شفاهی کمک کنند. در یکی از پرونده ها، خریدار بدون هیچ سند کتبی، صرفاً با ارائه پیامک های مبادله شده بین طرفین، رسیدهای واریز اقساط ثمن و همچنین شهادت همسایگان مبنی بر تصرف وی در ملک برای چندین سال، توانست بیع شفاهی را به اثبات برساند.

جایگاه وکالت نامه بلاعزل در اثبات بیع

بسیاری از افراد به اشتباه تصور می کنند که صرف تنظیم یک وکالت نامه بلاعزل برای فروش مال، به معنای وقوع بیع است. اما در حقیقت، وکالت نامه بلاعزل به تنهایی دلیلی بر وقوع بیع نیست. وکالت نامه فقط به وکیل اختیار می دهد که به جای موکل، اقدام به انجام معامله کند و به تنهایی تملیک مال محسوب نمی شود. برای اثبات وقوع بیع با اتکا به وکالت نامه بلاعزل، باید قرائن و امارات دیگری نیز وجود داشته باشد؛ مثلاً پرداخت ثمن معامله به فروشنده یا وجود مبایعه نامه ای که همزمان با وکالت نامه تنظیم شده باشد. در واقع، وکالت نامه بلاعزل می تواند مکمل و تأییدکننده وجود یک قرارداد بیع باشد، نه جایگزین آن.

نقش نظریه کارشناسی در اثبات وقوع بیع

در برخی موارد پیچیده، دادگاه برای رسیدن به حقیقت، امر را به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع می دهد. این کارشناسان می توانند در تشخیص اصالت خط و امضا در مبایعه نامه ها و اسناد، ارزیابی دقیق ملک یا مال برای تعیین ارزش واقعی آن، یا حتی بررسی سوابق و مستندات مربوط به یک معامله، به قاضی کمک کنند. نظریه کارشناسی، به ویژه در پرونده هایی که ابهامات فنی یا تخصصی دارند، می تواند نقش محوری در اثبات یا رد ادعای وقوع بیع ایفا کند و راهگشای حل اختلافات باشد.

در این مسیر پرفراز و نشیب اثبات وقوع بیع، این تجربه بارها ثابت شده است که هر چقدر هم که یک معامله در نگاه اول ساده و بی آلایش به نظر برسد، جمع آوری دقیق تمامی مستندات، حتی کوچکترین رسیدها و پیامک ها، می تواند در آینده ای که شاید هرگز تصورش را هم نمی کردیم، نقش حیاتی ایفا کند. داستان های بسیاری از افرادی شنیده ایم که صرفاً به اعتماد تکیه کرده و بعدها با انکار طرف مقابل، با کوهی از مشکلات حقوقی روبرو شده اند.

دعاوی مرتبط با اثبات وقوع بیع و تمایزهای کلیدی

در کنار دعوای اثبات وقوع بیع، برخی دعاوی دیگر نیز وجود دارند که ممکن است با آن اشتباه گرفته شوند یا همزمان با آن مطرح گردند. درک تفاوت ها و ارتباطات این دعاوی برای انتخاب استراتژی صحیح حقوقی ضروری است.

تفاوت اثبات وقوع بیع و اثبات مالکیت: دو مسیر جداگانه

مهم است که بین دعوای اثبات وقوع بیع و دعوای اثبات مالکیت تمایز قائل شویم. دعوای اثبات وقوع بیع، همانطور که از نامش پیداست، در پی اثبات وجود یک قرارداد خرید و فروش بین دو طرف است. در این دعوا، خریدار تلاش می کند نشان دهد که او و فروشنده، بر سر خرید و فروش مال معینی به توافق رسیده اند. اما دعوای اثبات مالکیت، فراتر از این، به دنبال اثبات حق مالکیت خواهان بر یک مال است. این دعوا به ویژه در مورد املاکی که سابقه ثبتی ندارند یا اسناد مشاعی وجود دارد، اهمیت پیدا می کند. به عنوان مثال، فردی ممکن است وقوع بیع را ثابت کند، اما به دلیل مشکلات ثبتی یا ادعاهای دیگر، همچنان در اثبات مالکیت رسمی خود با چالش روبرو باشد.

رأی وحدت رویه شماره ۵۶۹ دیوان عالی کشور، در این زمینه نقطه عطفی است. این رأی مقرر می دارد که دعوای اثبات مالکیت نسبت به املاکی که سابقه ثبتی ندارند، قابل استماع است، اما در مورد املاک ثبت شده، این خواسته مغایر با مواد ۲۲، ۴۶، ۴۷ و ۴۸ قانون ثبت اسناد و املاک است و دادگاه نمی تواند مستقیماً حکم به اثبات مالکیت دهد، مگر در موارد خاصی که قانون اجازه داده باشد. این امر نشان می دهد که قانون گذار برای املاک ثبت شده، سلسله مراتب و قواعد خاصی را برای انتقال مالکیت در نظر گرفته که نمی توان با یک دعوای اثبات مالکیت عادی آن را دور زد.

همزمانی دعوای اثبات وقوع بیع با دیگر دعاوی

گاهی اوقات، برای رسیدن به هدف نهایی، لازم است دعوای اثبات وقوع بیع را همزمان با دعاوی دیگری مطرح کرد:

  1. الزام به تنظیم سند رسمی: این دو دعوا معمولاً لازم و ملزوم یکدیگرند. پس از اثبات وقوع بیع (به ویژه در مواردی که سند عادی یا شفاهی بوده)، مرحله بعدی الزام فروشنده به تنظیم سند رسمی انتقال ملک یا مال در دفترخانه است. در بسیاری از موارد، این دو خواسته در یک دادخواست واحد مطرح می شوند تا فرآیند قضایی تسریع یابد.
  2. ابطال سند رسمی: فرض کنید ملکی به دو نفر فروخته شده است؛ ابتدا به شما با یک مبایعه نامه عادی و سپس به دیگری با سند رسمی. در این حالت، شما باید ابتدا وقوع بیع به خودتان را اثبات کرده و سپس خواسته ابطال سند رسمی که به نام نفر دوم صادر شده است را مطرح کنید. این دعوا پیچیدگی های خاص خود را دارد و نیازمند اثبات این است که معامله با شما مقدم بوده و فروشنده در زمان فروش به نفر دوم، دیگر مالکیتی نداشته است.
  3. الزام به تحویل مبیع: اگر فروشنده پس از اثبات بیع، از تحویل مال مورد معامله (مبیع) خودداری کند، می توان دعوای الزام به تحویل مبیع را نیز مطرح کرد. این دعوا می تواند همزمان با اثبات وقوع بیع و الزام به تنظیم سند رسمی مطرح شود.
  4. خلع ید: دعوای خلع ید به معنای خارج کردن متصرف غیرقانونی از ملک است. نکته مهم در اینجا این است که نمی توان دعوای خلع ید را همزمان با اثبات وقوع بیع مطرح کرد. برای طرح دعوای خلع ید، خواهان باید مالک رسمی مال باشد. یعنی ابتدا باید وقوع بیع اثبات شود، سپس سند رسمی به نام خریدار منتقل گردد و در نهایت، اگر متصرفی وجود داشت که از تحویل ملک امتناع می کرد، دعوای خلع ید مطرح شود. رأی وحدت رویه شماره ۶۷۲ دیوان عالی کشور به صراحت بیان می دارد که طرح دعوای خلع ید از زمین قبل از احراز و اثبات مالکیت قابل استماع نمی باشد. بنابراین، ترتیب مراحل بسیار حیاتی است تا پرونده با قرار عدم استماع مواجه نشود.

نکات کاربردی برای موفقیت در دعوای اثبات بیع

موفقیت در دعوای اثبات وقوع بیع، بیش از هر چیز به دقت، آگاهی و برنامه ریزی حقوقی بستگی دارد. در ادامه، به برخی از مهمترین نکات کاربردی اشاره می شود که می توانند شانس پیروزی شما را در این نوع دعاوی افزایش دهند:

  • جمع آوری و نگهداری تمامی مستندات: از همان ابتدای هر معامله، حتی اگر به صورت شفاهی باشد، تمام مدارک و شواهد را جمع آوری و نگهداری کنید. این مدارک می تواند شامل رسیدهای پرداخت بانکی، فیش های واریزی، پیامک ها، ایمیل ها، مکاتبات، شهادت شهود، و هرگونه سندی باشد که نشان دهنده اراده طرفین بر انجام معامله و شرایط آن است. در تجربه ای تلخ، فردی به دلیل عدم نگهداری یک رسید کوچک، در اثبات قسمتی از ثمن معامله خود با مشکل جدی مواجه شد.
  • مشاوره با وکیل متخصص: دعوای اثبات وقوع بیع، به ویژه در مورد اموال غیرمنقول، از پیچیدگی های حقوقی زیادی برخوردار است. مراجعه به یک وکیل متخصص ملکی یا قراردادها از همان ابتدا، می تواند مسیر شما را بسیار هموار کند. وکیل با اشراف به قوانین و رویه قضایی، می تواند بهترین استراتژی را برای پرونده شما طراحی کرده و از بروز اشتباهات احتمالی جلوگیری کند. در پرونده ای، یک مشاوره حقوقی به موقع، مانع از طرح دعوایی اشتباه شد که می توانست سال ها زمان و هزینه را به هدر دهد.
  • دقت در نگارش دادخواست و تعیین خواسته: نحوه نگارش دادخواست و تعیین دقیق خواسته، نقش بسیار مهمی در روند رسیدگی و نتیجه نهایی دارد. اشتباه در این مرحله می تواند منجر به رد دعوا یا اطاله دادرسی شود. وکیل متخصص می تواند در تنظیم دادخواست جامع و صحیح به شما کمک کند.
  • آگاهی از آخرین تغییرات قانونی و رویه های قضایی: قوانین و رویه های قضایی دائماً در حال تغییر و به روزرسانی هستند. آگاهی از آخرین آرای وحدت رویه، نظریات مشورتی و تغییرات قوانین مرتبط، می تواند در تصمیم گیری ها و استراتژی های حقوقی مؤثر باشد.
  • مدیریت زمان و پرهیز از اطاله دادرسی: دعاوی حقوقی، به خودی خود زمان بر هستند. با جمع آوری به موقع مدارک، حضور منظم در جلسات دادگاه و پیگیری فعال پرونده، می توان از اطاله دادرسی جلوگیری کرد.

در مسیر پرپیچ وخم معاملات، فهم دقیق ماهیت حقوقی دعاوی همچون اثبات وقوع بیع مالی است یا غیر مالی، می تواند چراغ راهی برای حفاظت از حقوق و منافع شما باشد. این دعوا که صراحتاً در زمره دعاوی مالی قرار می گیرد، نیازمند دقت، دانش حقوقی و گاهی چاشنی تجربه است تا بتوان از چالش های آن سربلند بیرون آمد. اگر در چنین موقعیتی قرار گرفته اید و حس می کنید که حق شما پایمال شده، توصیه می شود قبل از هر قدم، با یک وکیل مجرب مشورت کنید تا با آگاهی کامل، بهترین تصمیم را برای آینده حقوقی خود بگیرید و با اطمینان خاطر، گام در این مسیر بگذارید.

دکمه بازگشت به بالا