استرداد دعوا و دادخواست | راهنمای جامع مراحل و نکات حقوقی

وکیل

استرداد دعوا و دادخواست

استرداد دعوا و دادخواست به معنای پس گرفتن درخواست حقوقی از سوی خواهان است و اختیاری است که قانون آیین دادرسی مدنی به خواهان می دهد تا در هر مرحله ای از دادرسی، پیش از صدور رأی قطعی، از ادامه رسیدگی منصرف شود. این امکان، فرصتی برای بازنگری در مسیر حقوقی فراهم می آورد و تصمیم گیری های آگاهانه را ممکن می سازد.

در دنیای پیچیده دعاوی حقوقی، هر فردی که خواهان دعوایی می شود، گام در مسیری پر فراز و نشیب می گذارد که ممکن است در طول آن با چالش ها و تغییرات پیش بینی نشده ای روبرو شود. گاهی اوقات، شرایط به گونه ای تغییر می کند که ادامه دادن یک دعوا دیگر به صلاح خواهان نیست؛ شاید اختلاف به صورت مسالمت آمیز حل شده باشد، یا خواهان به دلایل مالی یا حقوقی، مصلحت را در انصراف ببیند. در چنین مواقعی، مفهوم استرداد دعوا و دادخواست به کمک خواهان می آید. این حق که در قانون آیین دادرسی مدنی برای خواهان به رسمیت شناخته شده است، به او این امکان را می دهد تا در زمان های مشخص و با رعایت ضوابط خاص، از پیگیری دعوای خود صرف نظر کند. این فرآیند، نه تنها به خواهان آزادی عمل می بخشد، بلکه پیامدهای حقوقی متفاوتی را در پی دارد که درک دقیق آن ها برای هر فردی که درگیر یک پرونده قضایی است، حیاتی و ضروری است.

در این مقاله جامع و کاربردی، سفری را آغاز می کنیم تا ابعاد مختلف استرداد دعوا و دادخواست را از مفهوم اولیه و تفاوت های ظریف آن، تا مبنای قانونی، مراحل اجرایی و آثار حقوقی ناشی از آن، با دقت بررسی کنیم. خواهیم دید که چگونه ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، نقشه راه این اختیار مهم حقوقی را ترسیم می کند و چگونه تصمیم گیری در هر مرحله از دادرسی، می تواند به صدور قرارهای متفاوتی مانند قرار ابطال دادخواست، قرار رد دعوا، یا قرار سقوط دعوا منجر شود. با ما همراه شوید تا با زبانی شیوا و روایتی دقیق، این حق بنیادین خواهان را واکاوی کنیم و چراغ راهی برای تصمیمات آگاهانه تر در مسیر پر پیچ و خم دادرسی مدنی باشیم.

استرداد دعوا و دادخواست چیست؟ تفاوت ها و مفهوم

زمانی که فردی به عنوان خواهان، دادخواستی را به مراجع قضایی تقدیم می کند، در واقع درخواستی رسمی برای رسیدگی به ادعای خود مطرح کرده است. اما گاهی اوقات، شرایط به گونه ای پیش می رود که ادامه دادن آن دعوا دیگر برای او مطلوب نیست. در چنین مواقعی، خواهان می تواند از حقی به نام استرداد دعوا و دادخواست استفاده کند. این مفهوم، به معنای بازپس گیری ارادی درخواست رسیدگی قضایی است که خواهان در ابتدای امر مطرح کرده بود. این اقدام، نشان دهنده انصراف او از پیگیری حقوقی موضوع و رها کردن ادعایی است که پیشتر مطرح شده بود. اما لازم است به تفاوت های ظریف میان اصطلاحات استرداد دادخواست و استرداد دعوا نیز توجه شود، چرا که این تفاوت، آثار حقوقی متفاوتی را در پی دارد.

۱.۱. تعریف حقوقی استرداد دعوا و دادخواست

استرداد در لغت به معنای بازپس گرفتن و طلب کردن بازگشت چیزی است. در اصطلاح حقوقی، استرداد دادخواست یا استرداد دعوا به عمل حقوقی خواهان اطلاق می شود که به موجب آن، وی در طول فرآیند دادرسی، اراده خود را بر انصراف از ادامه پیگیری دعوایی که آغاز کرده بود، اعلام می کند. این انصراف، ممکن است به دلایل گوناگونی از جمله حل و فصل مسالمت آمیز موضوع، عدم کفایت دلایل و مدارک، تغییر شرایط حقوقی یا مالی، یا حتی اشتباه در طرح دعوا باشد. این حق، از جمله اختیاراتی است که قانونگذار برای خواهان در نظر گرفته تا از تحمیل روند دادرسی غیرضروری به خود و سیستم قضایی جلوگیری شود.

۱.۲. تفاوت اصطلاحات «استرداد دادخواست» و «استرداد دعوا»

گرچه این دو اصطلاح اغلب به جای یکدیگر به کار می روند، اما از نظر حقوقی تفاوت های مهمی دارند که در ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی نیز به آن ها اشاره شده است:

  • استرداد دادخواست: زمانی رخ می دهد که خواهان، پیش از تشکیل اولین جلسه دادرسی و انجام مذاکرات اولیه، از دعوای خود صرف نظر کند. در این مرحله، هنوز دعوا به معنای کامل کلمه در دادگاه مطرح نشده و صرفاً در قالب یک دادخواست ثبت گردیده است. به عبارت دیگر، رابطه حقوقی دادرسی بین طرفین به طور کامل شکل نگرفته است.
  • استرداد دعوا: این اصطلاح، زمانی به کار می رود که خواهان، پس از تشکیل اولین جلسه دادرسی و شروع رسیدگی، تصمیم به انصراف از دعوای خود می گیرد. در این مرحله، دعوا قوام یافته و دادرسی آغاز شده است. این انصراف ممکن است در مراحل مختلف رسیدگی (قبل از ختم دادرسی یا پس از ختم مذاکرات) صورت پذیرد و هر یک آثار حقوقی خاص خود را دارد.

بنابراین، تفاوت اصلی در زمان اقدام به استرداد است که نوع قرار صادره از سوی دادگاه و همچنین امکان طرح مجدد دعوا را تحت تأثیر قرار می دهد.

۱.۳. چه کسانی می توانند دعوا را مسترد کنند؟

اختیار استرداد دعوا و دادخواست، یک حق کاملاً شخصی و مربوط به خواهان است. بنابراین، تنها کسی که می تواند این درخواست را مطرح کند، شخص خواهان یا نماینده قانونی اوست. اگر خواهان وکیلی داشته باشد، این وکیل تنها در صورتی می تواند اقدام به استرداد دعوا کند که این اختیار به صورت صریح و واضح در وکالت نامه او قید شده باشد. قانون، این امر را بسیار مهم تلقی می کند زیرا استرداد دعوا، پیامدهای حقوقی قابل توجهی برای خواهان دارد و از حقوق اساسی او به شمار می رود. بنابراین، وکیل باید وکالتنامه خاصی برای این منظور داشته باشد یا این حق به وضوح در وکالت نامه عمومی او ذکر شده باشد تا بتواند از طرف موکل خود، دعوا را مسترد کند.

۱.۴. دلایل رایج برای استرداد دعوا

خواهان ها به دلایل مختلفی ممکن است در طول فرآیند دادرسی، تصمیم به استرداد دعوای خود بگیرند. این دلایل معمولاً از تجربیات و شرایط واقعی زندگی ناشی می شوند و عبارتند از:

  • حل و فصل مسالمت آمیز اختلاف: یکی از شایع ترین دلایل، زمانی است که طرفین خارج از دادگاه به توافق می رسند و اختلاف خود را حل می کنند. در این صورت، ادامه دادن دادرسی غیرضروری است.
  • عدم کفایت دلایل و مدارک: گاهی اوقات خواهان در طول دادرسی متوجه می شود که دلایل و مدارک کافی برای اثبات ادعای خود ندارد یا مدارک ارائه شده توسط خوانده، ادعای او را تضعیف می کند.
  • تغییر اوضاع و احوال: ممکن است شرایط حقوقی، مالی یا شخصی خواهان به گونه ای تغییر کند که دیگر پیگیری آن دعوا به مصلحت او نباشد. به عنوان مثال، خواهان به مقصود خود از طریق دیگری دست یافته باشد.
  • نیاز به طرح دعوای جدید با شرایط بهتر: گاهی خواهان متوجه ایرادات شکلی یا ماهوی در دادخواست خود می شود و تصمیم می گیرد با استرداد دعوای فعلی، دادخواست جدیدی را با رفع ایرادات و شواهد قوی تر مطرح کند.
  • عدم تمکن مالی برای ادامه دادرسی: هزینه های دادرسی، حق الوکاله و سایر مخارج ممکن است برای خواهان سنگین باشد و او را مجبور به انصراف از دعوا کند.
  • تأخیر طولانی در رسیدگی: فرسایشی شدن روند دادرسی و طولانی شدن آن، ممکن است خواهان را از ادامه مسیر منصرف کند.

این دلایل، نشان دهنده جنبه های انسانی و عملی تصمیم گیری در فرآیند حقوقی است که همواره تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می گیرد.

۲. مبنای قانونی استرداد دعوا: ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی

اختیار استرداد دعوا و دادخواست، همچون بسیاری از حقوق و تکالیف در سیستم قضایی ایران، ریشه در متون قانونی دارد. مهم ترین و اصلی ترین ماده ای که به صورت جامع به این موضوع پرداخته، ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی است. این ماده، چارچوب قانونی را برای خواهان فراهم می آورد تا بتواند در مراحل مختلف دادرسی، از دعوای خود صرف نظر کند و به تبع آن، آثار حقوقی متفاوتی را در پی داشته باشد. آشنایی با جزئیات این ماده، برای هر خواهان و خوانده ای که درگیر یک پرونده حقوقی هستند، ضروری است تا بتوانند تصمیمات آگاهانه تری اتخاذ کنند.

۲.۱. متن کامل ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی

متن ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی به شرح زیر است:

«ماده ۱۰۷ – استرداد دعوا و دادخواست به ترتیب زیر صورت می گیرد:

الف – خواهان می تواند تا اولین جلسه دادرسی، دادخواست خود را مسترد کند. در این صورت دادگاه قرار ابطال دادخواست صادر می نماید.

ب – خواهان می تواند مادامی که دادرسی تمام نشده دعوای خود را استرداد کند. در این صورت دادگاه قرار رد دعوا صادر می نماید.

ج – استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا در موردی ممکن است که یا خوانده راضی باشد و یا خواهان از دعوای خود به کلی صرف نظر کند. در این صورت دادگاه قرار سقوط دعوا صادر خواهد کرد.»

۲.۲. توضیح بندهای الف، ب و ج ماده ۱۰۷ (با تأکید بر زمانبندی)

این ماده، سه سناریوی اصلی را برای استرداد دعوا پیش بینی کرده که هر یک بر اساس زمان اقدام خواهان، آثار متفاوتی دارد:

۲.۲.۱. بند الف: استرداد دادخواست تا اولین جلسه دادرسی

بر اساس این بند، اگر خواهان پیش از آنکه دادرسی عملاً آغاز شود و اولین جلسه رسیدگی تشکیل گردد، از پیگیری دعوای خود منصرف شود، می تواند دادخواستش را مسترد کند. این مرحله، زمانی است که هنوز فرصت زیادی برای بررسی و تصمیم گیری وجود دارد. خواهان ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که طرح دعوا عجولانه بوده یا راه حل دیگری یافته است. در چنین حالتی، دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر می کند. صدور این قرار، به معنای این است که دادخواست از ابتدا فاقد اثر بوده و گویی هیچ دعوایی مطرح نشده است. مهم ترین اثر این بند، این است که خواهان می تواند دوباره همان دعوا را مطرح کند، زیرا امر مختومه تلقی نمی شود.

۲.۲.۲. بند ب: استرداد دعوا مادامی که دادرسی تمام نشده است

این بند شامل حالتی است که خواهان، پس از تشکیل اولین جلسه دادرسی و شروع رسیدگی، اما پیش از آنکه دادرسی به پایان برسد و دادگاه ختم دادرسی را اعلام کند، تصمیم به استرداد دعوا می گیرد. این بازه زمانی، از پایان جلسه اول دادرسی شروع شده و تا لحظه اعلام ختم دادرسی ادامه دارد. در این سناریو، دادگاه قرار رد دعوا را صادر می کند. قرار رد دعوا نیز مانند قرار ابطال دادخواست، به خواهان این امکان را می دهد که مجدداً همان دعوا را با همان موضوع و طرفین، مطرح کند. این قرار نیز اعتبار امر مختومه را ندارد و در واقع، تنها به این معناست که دادگاه فعلاً به این دعوا رسیدگی نمی کند.

۲.۲.۳. بند ج: استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا

این بند حساس ترین و مهم ترین بخش ماده ۱۰۷ است، زیرا آثار حقوقی متفاوتی نسبت به دو بند قبل دارد. ختم مذاکرات اصحاب دعوا زمانی است که طرفین دعوا دفاعیات خود را مطرح کرده اند، دلایل و مدارک ارائه شده و به نظر می رسد دادگاه آماده صدور رأی است. در این مرحله، خواهان تنها در دو صورت می تواند دعوای خود را مسترد کند:

  • با رضایت خوانده: اگر خوانده، با استرداد دعوا موافقت کند، دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر می کند.
  • با انصراف کلی خواهان از دعوا: حتی اگر خوانده با استرداد دعوا موافق نباشد، خواهان می تواند به صورت کلی و قاطع از دعوای خود صرف نظر کند و انصراف خود را اعلام نماید. در این صورت نیز، دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر خواهد کرد.

تفاوت اساسی قرار سقوط دعوا با قرارهای ابطال دادخواست و رد دعوا این است که با صدور قرار سقوط دعوا، خواهان برای همیشه حق طرح مجدد همان دعوا را از دست می دهد. این قرار، دارای اعتبار امر مختومه است و به معنای برائت ذمه خوانده از آن دعوا تلقی می شود. این پیامد، اهمیت بند ج را دوچندان می کند و لزوم دقت و مشورت با متخصصین حقوقی را قبل از هرگونه اقدام در این مرحله، گوشزد می نماید.

۳. مراحل و نحوه قانونی استرداد دعوا

هنگامی که خواهان به هر دلیلی تصمیم می گیرد از ادامه پیگیری دعوای خود منصرف شود، تنها کافی نیست که این تصمیم را در ذهن خود بپروراند؛ بلکه باید این اراده را به نحو قانونی به مرجع رسیدگی کننده اعلام کند. این اعلام، دارای مراحل و روش های مشخصی است که رعایت آن ها برای اعتبار بخشیدن به استرداد و حصول نتایج حقوقی مورد نظر، ضروری است. مسیر استرداد دعوا، از تنظیم درخواست تا نهایی شدن آن در دادگاه، فرآیندی است که خواهان باید با آگاهی کامل از آن عبور کند.

۳.۱. شیوه استرداد: کتبی (لایحه) یا شفاهی (در جلسه دادرسی)

خواهان می تواند درخواست استرداد دعوای خود را به دو شیوه کلی به دادگاه تقدیم کند:

۳.۱.۱. شیوه کتبی (تقدیم لایحه استرداد دعوا)

رایج ترین و معمول ترین شیوه استرداد دعوا، تنظیم و تقدیم یک لایحه کتبی به دادگاه است. این لایحه، حاوی درخواست خواهان برای استرداد دعوا یا دادخواست است و باید از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به مرجع رسیدگی کننده ارسال شود. مزیت اصلی این روش، ثبت رسمی درخواست و شفافیت در تاریخ و محتوای آن است. در این لایحه، خواهان یا وکیل او، مشخصات پرونده، علت استرداد (در صورت تمایل) و درخواست مشخص خود برای صدور قرار مقتضی (ابطال، رد، سقوط) را ذکر می کند. این شیوه، خصوصاً زمانی که خواهان نمی تواند در جلسه دادرسی حضور یابد یا استرداد پیش از تشکیل اولین جلسه دادرسی صورت می گیرد، بسیار کارآمد است.

۳.۱.۲. شیوه شفاهی (در جلسه دادرسی)

خواهان می تواند در جلسه دادرسی و در حضور قاضی، به صورت شفاهی درخواست استرداد دعوای خود را اعلام کند. این درخواست شفاهی باید توسط منشی دادگاه در صورت جلسه قید شود و به امضای خواهان (یا وکیل او) و قاضی برسد. گرچه این روش سرعت بیشتری دارد، اما کمتر مورد استفاده قرار می گیرد، زیرا بسیاری از خواهان ها ترجیح می دهند درخواست خود را به صورت مکتوب و با تفصیل بیشتری ارائه دهند. این روش بیشتر در مواقعی کاربرد دارد که خواهان در جلسه حاضر است و در همان لحظه تصمیم به استرداد می گیرد.

۳.۲. الزامات و نکات فنی لایحه استرداد دعوا

هنگامی که خواهان تصمیم می گیرد استرداد دعوا را به صورت کتبی و از طریق لایحه انجام دهد، باید به نکات فنی و حقوقی مهمی در تنظیم آن توجه کند تا لایحه او مورد قبول دادگاه قرار گیرد:

  • عنوان و خطاب: لایحه باید با عنوان مناسب (مثلاً: لایحه استرداد دادخواست/دعوا) و خطاب به ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده پرونده نوشته شود.
  • مشخصات پرونده: ذکر دقیق شماره پرونده، شماره بایگانی، شعبه رسیدگی کننده، نام خواهان و خوانده الزامی است تا دادگاه بتواند به راحتی پرونده را شناسایی کند.
  • درخواست صریح و منجز: خواهان باید به صراحت و بدون ابهام، درخواست استرداد دعوا یا دادخواست را اعلام کند. نباید در متن لایحه ابهامی وجود داشته باشد که قصد خواهان از ارائه این لایحه چیست.
  • زمان استرداد: اشاره به مرحله ای از دادرسی که در آن استرداد صورت می گیرد (مثلاً: قبل از اولین جلسه، پس از اولین جلسه و قبل از ختم دادرسی، پس از ختم مذاکرات) می تواند به دادگاه در صدور قرار صحیح کمک کند.
  • دلایل استرداد (اختیاری): ذکر دلیل استرداد دعوا اجباری نیست، اما می تواند به شفافیت موضوع کمک کند. مثلاً: نظر به اینکه موضوع دعوا به صورت مسالمت آمیز حل و فصل گردید…
  • امضای خواهان/وکیل: لایحه حتماً باید به امضای خواهان یا وکیل او (در صورت داشتن حق استرداد در وکالت نامه) برسد.
  • تاریخ: درج تاریخ تنظیم لایحه ضروری است.

رعایت این نکات، به دادگاه کمک می کند تا درخواست خواهان را به سرعت و با صحت بررسی و قرار مقتضی را صادر کند.

۳.۳. مرجع رسیدگی به درخواست استرداد

درخواست استرداد دعوا یا دادخواست، مستقیماً توسط همان دادگاهی که در حال رسیدگی به اصل دعوا است، بررسی و درباره آن تصمیم گیری می شود. یعنی، اگر پرونده در شعبه ۱۰ دادگاه حقوقی در حال رسیدگی باشد، لایحه استرداد نیز باید به همین شعبه تقدیم شود و قاضی همان شعبه، پس از بررسی شرایط و زمان استرداد، قرار حقوقی متناسب (ابطال دادخواست، رد دعوا، یا سقوط دعوا) را صادر خواهد کرد. در واقع، این دادگاه صلاحیت دار برای ادامه رسیدگی به اصل دعوا است که مرجع تصمیم گیری در مورد سرنوشت استرداد آن نیز محسوب می شود.

۳.۴. استرداد صریح و استرداد ضمنی (با مثال های روشن)

استرداد دعوا علاوه بر شیوه کتبی و شفاهی، می تواند به دو شکل صریح یا ضمنی انجام شود:

  • استرداد صریح: در این حالت، خواهان به وضوح و بدون هیچ ابهامی، اراده خود را مبنی بر انصراف از دعوا اعلام می کند. نمونه بارز آن، تقدیم لایحه استرداد دعوا یا اعلام شفاهی در جلسه دادرسی است که خواهان با عباراتی مانند اینجانب دعوای خود را مسترد می نمایم یا از پیگیری دادخواست انصراف می دهم خواست خود را بیان می کند.
  • استرداد ضمنی: این نوع استرداد، زمانی رخ می دهد که خواهان به طور مستقیم قصد خود را برای انصراف اعلام نمی کند، اما با انجام عملی، نشان می دهد که دیگر تمایلی به ادامه دعوا ندارد. این عمل باید به گونه ای باشد که از نظر عرف حقوقی، به معنای عدول از دعوا تلقی شود.

    مثال روشن: فرض کنید خواهان دعوایی را برای مطالبه ملکی اقامه کرده است. اگر در اثنای دادرسی، همان ملک را از خوانده خریداری کند و مبایعه نامه تنظیم شود، این عمل به صورت ضمنی نشان دهنده انصراف او از ادامه دعوای مالکیت است. یا اگر خواهان برای مطالبه وجهی دعوا کرده و خوانده در خارج از دادگاه وجه را به او بپردازد و خواهان آن را بپذیرد، این نیز می تواند به عنوان استرداد ضمنی تلقی شود، زیرا خواهان به مقصود خود دست یافته و دیگر نیازی به حکم دادگاه ندارد. البته، اثبات استرداد ضمنی معمولاً پیچیده تر است و ممکن است نیاز به بررسی بیشتر توسط دادگاه داشته باشد.

۴. آثار حقوقی استرداد دعوا (انواع قرارهای صادره)

استرداد دعوا، صرفاً یک انصراف ساده نیست؛ بلکه یک عمل حقوقی با پیامدهای مشخص و گاه دائمی است. نوع قرار صادره از سوی دادگاه پس از درخواست استرداد، به زمان این اقدام بستگی دارد و تعیین کننده سرنوشت آتی خواهان در مورد آن ادعا خواهد بود. درک دقیق تفاوت میان قرار ابطال دادخواست، قرار رد دعوا و قرار سقوط دعوا برای هر کسی که در سیستم قضایی قرار گرفته، بسیار حیاتی است، چرا که این قرارها مشخص می کنند که آیا خواهان می تواند مجدداً همان دعوا را مطرح کند یا خیر.

۴.۱. استرداد دادخواست قبل از اولین جلسه دادرسی (بند الف ماده ۱۰۷)

اگر خواهان پیش از تشکیل نخستین جلسه دادرسی، یعنی در زمانی که هنوز پرونده وارد مرحله رسیدگی ماهوی نشده و صرفاً در مرحله تشکیل اولیه است، دادخواست خود را مسترد کند، دادگاه با بررسی این درخواست، قرار ابطال دادخواست را صادر می کند. این اتفاق، حالتی را رقم می زند که گویی پرونده ای از ابتدا تشکیل نشده است.

توضیح کامل «قرار ابطال دادخواست»

قرار ابطال دادخواست به معنای این است که دادخواست از نظر شکلی یا ماهوی، از ابتدا معتبر نبوده یا به دلیل انصراف خواهان، از ادامه رسیدگی باز می ماند. در واقع، با صدور این قرار، دادگاه به دلیل انصراف خواهان، دیگر به محتوای دادخواست رسیدگی نمی کند و پرونده را مختومه اعلام می کند.

آثار: امکان طرح مجدد دعوا، عدم اعتبار امر مختومه

مهم ترین اثر قرار ابطال دادخواست این است که خواهان می تواند مجدداً همان دعوا را با همان خواسته و طرفین، در آینده مطرح کند. این قرار، فاقد اعتبار امر مختومه است. به بیان دیگر، این انصراف، مانعی برای طرح دوباره ادعا نیست و خواهان هر زمان که دلایل و شرایط جدیدی یافت یا تصمیم به پیگیری مجدد گرفت، می تواند دادخواست جدیدی را با همان موضوع به دادگاه تقدیم کند.

۴.۲. استرداد دعوا پس از اولین جلسه دادرسی و قبل از ختم دادرسی (بند ب ماده ۱۰۷)

چنانچه خواهان پس از برگزاری اولین جلسه دادرسی، اما پیش از آنکه دادگاه ختم دادرسی را اعلام کند و خود را آماده صدور رأی نماید، تصمیم به استرداد دعوا بگیرد، دادگاه قرار رد دعوا را صادر می کند. این مرحله، زمانی است که دادرسی آغاز شده، اما هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است.

توضیح کامل «قرار رد دعوا»

قرار رد دعوا، به این معناست که دادگاه در حال حاضر از رسیدگی به این دعوا خودداری می کند. این قرار ممکن است به دلایل مختلفی صادر شود، اما در اینجا، به دلیل درخواست استرداد از سوی خواهان، صادر می گردد. دادگاه به ماهیت ادعا ورود نمی کند و صرفاً به درخواست خواهان برای انصراف پاسخ می دهد.

آثار: امکان طرح مجدد دعوا، عدم اعتبار امر مختومه (تأکید بر تفاوت با قرار سقوط)

با صدور قرار رد دعوا نیز، همانند قرار ابطال دادخواست، خواهان می تواند مجدداً همان دعوا را در آینده مطرح کند. این قرار نیز فاقد اعتبار امر مختومه است. اما تفاوت اصلی آن با قرار سقوط دعوا که در بند بعدی بررسی می شود، در همین امکان طرح مجدد است. در قرار رد دعوا، خواهان یک فرصت دوباره دارد، در حالی که در قرار سقوط، این فرصت از او سلب می شود.

۴.۳. استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا (بند ج ماده ۱۰۷)

این مرحله، حساس ترین زمان برای استرداد دعوا است، چرا که آثار حقوقی آن برای خواهان ممکن است دائمی باشد. ختم مذاکرات اصحاب دعوا به زمانی گفته می شود که طرفین، دفاعیات و دلایل خود را به طور کامل ارائه کرده و دادگاه در شرف اعلام ختم دادرسی و صدور رأی است.

دو حالت ممکن:

در این مرحله، استرداد دعوا تنها در دو حالت ممکن است:

  • با رضایت خوانده: اگر خواهان درخواست استرداد کند و خوانده نیز با این امر موافقت نماید، دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر می کند. رضایت خوانده در این مرحله، از این جهت مهم است که به او نیز این حس را می دهد که از دعوا رها شده است.
  • با انصراف کلی خواهان: حتی اگر خوانده با استرداد دعوا موافق نباشد، خواهان می تواند با صراحت کامل و به طور مطلق از اصل دعوا خود صرف نظر کند. در این صورت نیز، دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر خواهد کرد.

توضیح کامل «قرار سقوط دعوا»

قرار سقوط دعوا، به معنای این است که حق طرح آن دعوا برای همیشه از خواهان سلب شده و دیگر نمی تواند با همان موضوع و طرفین، مجدداً دادخواست جدیدی را مطرح کند. این قرار، قاطعانه و نهایی است.

آثار: عدم امکان طرح مجدد دعوا (اعتبار امر مختومه)، برائت ذمه خوانده

مهم ترین اثر قرار سقوط دعوا این است که با صدور آن، خواهان دیگر نمی تواند مجدداً همان دعوا را مطرح کند. این قرار دارای اعتبار امر مختومه است، به این معنی که آن موضوع، یک بار در مرجع قضایی مطرح شده و به نتیجه ای هرچند از طریق استرداد، رسیده است. علاوه بر این، صدور قرار سقوط دعوا به نوعی به معنای برائت ذمه خوانده از آن دعوا تلقی می شود، زیرا خواهان به طور کلی از حق خود در آن مورد صرف نظر کرده است.

۴.۴. جدول مقایسه ای انواع قرارهای استرداد (ابطال، رد، سقوط)

برای درک بهتر تفاوت ها و آثار هر یک از قرارهای صادره در خصوص استرداد دعوا، جدول زیر می تواند بسیار مفید باشد:

ویژگی قرار ابطال دادخواست قرار رد دعوا قرار سقوط دعوا
زمان استرداد تا قبل از اولین جلسه دادرسی پس از اولین جلسه و قبل از ختم دادرسی پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا
نوع قرار صادره قرار ابطال دادخواست قرار رد دعوا قرار سقوط دعوا
امکان طرح مجدد دعوا بله، امکان پذیر است. بله، امکان پذیر است. خیر، امکان پذیر نیست.
اعتبار امر مختومه ندارد ندارد دارد
رضایت خوانده نیاز است؟ خیر خیر بله، مگر خواهان کلی صرف نظر کند.

۵. مهلت استرداد دعوا

یکی از پرسش های اساسی برای هر خواهان، این است که تا چه زمانی می تواند از حق استرداد دعوای خود استفاده کند؟ آیا این حق نامحدود است یا دارای محدودیت های زمانی مشخصی است؟ پاسخ به این پرسش، مستقیماً از متن ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی قابل استنباط است. درک مفهوم ختم دادرسی در این زمینه، برای خواهان بسیار مهم و تعیین کننده است، چرا که پس از آن، دیگر امکان استرداد دعوا وجود نخواهد داشت.

۵.۱. تا چه زمانی می توان دعوا را مسترد کرد؟ (مادامی که دادرسی تمام نشده)

بر اساس ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، خواهان می تواند مادامی که دادرسی تمام نشده، دعوای خود را مسترد کند. این عبارت، کلید فهم مهلت قانونی برای استرداد است. به زبان ساده، تا زمانی که دادگاه به صورت رسمی اعلام ختم دادرسی نکرده و خود را آماده صدور رأی نکرده است، خواهان این امکان را دارد که درخواست استرداد خود را مطرح کند. این بازه زمانی، از لحظه تقدیم دادخواست آغاز می شود و تا لحظه اعلام ختم دادرسی توسط قاضی ادامه می یابد.

بنابراین، خواهان می تواند در هر یک از مراحل زیر اقدام به استرداد کند:

  • قبل از اولین جلسه دادرسی: که منجر به صدور قرار ابطال دادخواست می شود.
  • پس از اولین جلسه دادرسی و در طول رسیدگی: تا لحظه ای که دادگاه ختم دادرسی را اعلام کند، که منجر به صدور قرار رد دعوا می شود.
  • پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا: قبل از اعلام ختم دادرسی، با رعایت شرایط بند «ج» ماده ۱۰۷، که منجر به صدور قرار سقوط دعوا می شود.

فراتر از این زمان ها، به محض اینکه دادگاه ختم دادرسی را اعلام کند، دیگر امکان استرداد دعوا وجود نخواهد داشت، چرا که پرونده وارد مرحله صدور رأی شده است و خواهان باید منتظر تصمیم نهایی قاضی باشد.

۵.۲. مفهوم «ختم دادرسی» و زمان آن

مفهوم «ختم دادرسی» یکی از نقاط عطف در فرآیند رسیدگی قضایی است. ختم دادرسی به زمانی اطلاق می شود که دادگاه تشخیص می دهد اطلاعات کافی برای صدور رأی را از طرفین دعوا و سایر منابع (مانند کارشناسی یا تحقیقات محلی) کسب کرده است و دیگر نیازی به برگزاری جلسه دادرسی، تبادل لوایح یا تحقیق بیشتر ندارد. در این لحظه، قاضی در جلسه دادرسی یا در دفتر کار خود، به صورت رسمی و با اعلام کتبی، «ختم دادرسی» را اعلام می کند.

از لحظه اعلام ختم دادرسی، دادگاه وارد مرحله مشاوره و صدور رأی می شود. بنابراین، می توان گفت که مهلت استرداد دعوا، دقیقاً تا لحظه قبل از اعلام رسمی ختم دادرسی است. خواهان باید به این نکته بسیار دقت کند، زیرا با اعلام ختم دادرسی، اختیاری که قانون در ماده ۱۰۷ به او داده بود، به پایان می رسد و هرگونه درخواست استرداد پس از آن، توسط دادگاه پذیرفته نخواهد شد. درک این مرز زمانی، برای هر خواهان حیاتی است تا بتواند در لحظه مناسب و پیش از دیر شدن، تصمیمات لازم را اتخاذ کند.

۶. نکات حقوقی تکمیلی و مهم در خصوص استرداد دعوا

استرداد دعوا، با وجود ماهیت به ظاهر ساده اش، ابعاد حقوقی پیچیده ای دارد که فراتر از ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، شامل نکات و ریزه کاری های دیگری نیز می شود. این نکات تکمیلی، برای درک جامع تر این حق و پیشگیری از بروز مشکلات حقوقی احتمالی، بسیار ضروری هستند. از هزینه های دادرسی گرفته تا تفاوت آن در دعاوی حقوقی و کیفری و همچنین نقش وکیل، هر کدام می تواند بر تجربه خواهان در فرآیند قضایی تأثیر بگذارد.

۶.۱. هزینه های دادرسی: عدم استرداد هزینه دادرسی به خواهان

یکی از واقعیت های مهمی که خواهان باید هنگام تصمیم به استرداد دعوا به آن توجه کند، مسئله هزینه های دادرسی است. زمانی که خواهان دادخواستی را تقدیم می کند، متحمل پرداخت هزینه هایی می شود که از جمله آن می توان به هزینه دادرسی اشاره کرد. این هزینه، بر اساس ارزش خواسته و طبق تعرفه های قانونی محاسبه می شود و در زمان ثبت دادخواست پرداخت می گردد.

نکته مهم اینجاست که در صورت استرداد دعوا یا دادخواست، هزینه های دادرسی که خواهان پیشتر پرداخت کرده است، به او مسترد نخواهد شد. این امر به این دلیل است که دستگاه قضایی، بابت خدماتی که تا آن مرحله (مانند ثبت پرونده، تعیین شعبه، ابلاغ و غیره) ارائه داده است، این هزینه ها را دریافت کرده و استرداد دعوا توسط خواهان، تغییری در این خدمات ایجاد نمی کند. بنابراین، خواهان باید این نکته را در تصمیم گیری خود برای استرداد دعوا لحاظ کند و بداند که با انصراف از دعوا، نمی تواند انتظار بازپس گیری مبالغ پرداختی بابت هزینه دادرسی را داشته باشد.

۶.۲. تفاوت استرداد دعوا در امور حقوقی و کیفری

مفهوم استرداد دعوا، عمدتاً در دعاوی حقوقی مطرح است و با شرایط ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی بررسی می شود. اما در امور کیفری، وضعیت کمی متفاوت است و اصطلاح استرداد دعوا به معنای حقوقی آن کاربرد ندارد. در جرایم، ما با شکایت مواجه هستیم، نه دادخواست.

در جرایم قابل گذشت، شاکی می تواند با اعلام گذشت خود، موجب توقف تعقیب یا موقوف شدن دادرسی و اجرای حکم شود. این گذشت، شبیه به استرداد دعوا در امور حقوقی است، اما اصطلاح و آثار حقوقی متفاوتی دارد. همچنین، در قانون آیین دادرسی کیفری، مفهوم ترک تعقیب پیش بینی شده است که به شاکی این اختیار را می دهد تا از پیگیری شکایت خود منصرف شود. در این صورت، پرونده به صورت موقت مختومه می شود، اما شاکی می تواند در مهلت قانونی (معمولاً یک سال)، مجدداً تقاضای تعقیب کند. این تفاوت ها، نشان دهنده ماهیت متفاوت رسیدگی در امور حقوقی و کیفری است که در هر دو، امکان انصراف از سوی فرد آغازکننده دعوا یا شکایت وجود دارد، اما با سازوکارها و آثار خاص خود.

۶.۳. استرداد دعوا در مرحله تجدیدنظر

آیا امکان استرداد دعوا تنها به مرحله بدوی محدود می شود؟ پاسخ این است که خیر. خواهان می تواند درخواست استرداد دعوا یا دادخواست را در مراحل بالاتر نیز، از جمله در مرحله تجدیدنظرخواهی، مطرح کند. ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی به صراحت به این موضوع اشاره دارد:

«ماده ۳۶۳ – چنانچه هر یک از طرفین دعوا دادخواست تجدیدنظر خود را مسترد کنند، مرجع تجدیدنظر قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر می کند.»

این بدان معناست که اگر خواهان اولیه یا حتی خوانده (که در مرحله تجدیدنظر خواهان تجدیدنظر نامیده می شود)، از تجدیدنظرخواهی خود منصرف شود، دادگاه تجدیدنظر قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر خواهد کرد. اثر این ابطال نیز این است که گویی تجدیدنظرخواهی صورت نگرفته و پرونده به حالت قبل از تجدیدنظرخواهی باز می گردد (یعنی حکم بدوی قطعی می شود مگر اینکه تجدیدنظرخواهی دیگری در جریان باشد). این موضوع، بر اهمیت حق انصراف در تمام مراحل دادرسی تأکید می کند.

۶.۴. استرداد قسمتی از خواسته/دعوا

آیا خواهان می تواند تنها قسمتی از ادعای خود را مسترد کند؟ بله، قانون آیین دادرسی مدنی این امکان را نیز برای خواهان فراهم کرده است. اگر خواهان در دادخواست خود چندین خواسته را مطرح کرده باشد (مثلاً مطالبه وجه و خلع ید)، یا یک خواسته را با چند جزء (مثلاً مطالبه مبلغ مشخصی از پول که شامل اصل و فرع می شود)، می تواند قسمتی از خواسته یا دعوای خود را مسترد کند.

این امر معمولاً با تقدیم لایحه ای به دادگاه صورت می گیرد که در آن، خواهان به صراحت ذکر می کند کدام بخش از خواسته خود را مسترد می کند. آثار این استرداد جزئی، دقیقاً مشابه آثار استرداد کلی است، با این تفاوت که تنها بر روی همان بخش مسترد شده اعمال می شود. به عنوان مثال، اگر خواهان بخش مسترد شده را قبل از اولین جلسه استرداد کند، نسبت به آن بخش، قرار ابطال دادخواست صادر می شود و خواهان می تواند مجدداً آن بخش را مطالبه کند. این حق، به خواهان انعطاف پذیری بیشتری در مدیریت دعوای خود می دهد.

۶.۵. وظایف و اختیارات وکیل در استرداد دعوا (ضرورت ذکر در وکالتنامه)

همان طور که پیشتر اشاره شد، وکیل تنها در صورتی می تواند دعوای موکل خود را مسترد کند که این اختیار به صورت صریح و واضح در وکالت نامه قید شده باشد. ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی به این موضوع اشاره دارد. وکالت، یک عقد جایز است و اختیارات وکیل باید کاملاً مشخص باشد.

این شرط قانونی، حاکی از حساسیت موضوع استرداد دعوا و پیامدهای مهم آن برای موکل است. اگر در وکالت نامه، چنین اختیاری به وکیل داده نشده باشد، وکیل نمی تواند راساً اقدام به استرداد دعوا کند و برای این کار، نیاز به کسب اجازه و وکالتنامه خاص از موکل خود خواهد داشت. بنابراین، خواهان ها هنگام تنظیم وکالت نامه باید به این نکته دقت کنند که آیا مایلند این اختیار را به وکیل خود بدهند یا خیر، و وکلا نیز باید پیش از هرگونه اقدام، از داشتن این اختیار اطمینان حاصل کنند.

۶.۶. نکاتی برای خوانده در صورت درخواست استرداد دعوا از سوی خواهان

خوانده نیز در مواجهه با درخواست استرداد دعوا از سوی خواهان، باید هوشیار باشد و نکات مهمی را مد نظر قرار دهد:

  • شناخت آثار حقوقی: خوانده باید از آثار حقوقی انواع قرارهای ابطال، رد و سقوط دعوا آگاه باشد. به ویژه در بند «ج» ماده ۱۰۷، یعنی استرداد پس از ختم مذاکرات، رضایت خوانده می تواند منجر به سقوط دعوا و عدم طرح مجدد آن در آینده شود که به نفع خوانده است.
  • بررسی دلایل استرداد: اگر خواهان دلیل استرداد را بیان کرده باشد، خوانده می تواند آن را بررسی کند و از صحت آن مطمئن شود.
  • مطالبه خسارات: اگر خواهان به دلیل طرح دعوای واهی یا غیرمحق، خساراتی به خوانده وارد کرده باشد (مانند هزینه وکیل، رفت و آمد، توقیف مال)، خوانده می تواند پس از استرداد دعوا، برای مطالبه این خسارات، دعوای جدیدی را علیه خواهان مطرح کند. حتی اگر خواهان دعوا را مسترد کند، این حق خوانده برای مطالبه خسارات پابرجاست.

این نکات، به خوانده کمک می کند تا منفعل نباشد و در صورت لزوم، حقوق خود را در قبال درخواست استرداد خواهان پیگیری کند.

۶.۷. احتمال سوءاستفاده از حق استرداد و راهکارهای قانونی

گاهی اوقات، ممکن است خواهان با هدف سوءاستفاده از حق خود، به طور مکرر اقدام به استرداد دعوا کند تا روند دادرسی را طولانی کرده و خوانده را آزار دهد. این عمل، هرچند به ظاهر قانونی است، اما ممکن است مصداق سوءاستفاده از حق تلقی شود.

در چنین مواردی، گرچه قانون به صراحت راهکار مستقیمی برای جلوگیری از استردادهای مکرر در بندهای الف و ب ماده ۱۰۷ ارائه نکرده است (چون امکان طرح مجدد دعوا وجود دارد)، اما خوانده می تواند از طریق مطالبه خسارات دادرسی و خسارات ناشی از تاخیر و تضییع وقت، اقدام کند. دادگاه می تواند با احراز سوءنیت خواهان در طرح دعواهای مکرر و بی اساس، خواهان را به پرداخت این خسارات محکوم کند. این راهکار، تا حدی می تواند از سوءاستفاده از این حق جلوگیری کرده و برای خوانده، جبران خسارت های وارده را به ارمغان آورد.

۷. نمونه لایحه استرداد دعوا یا دادخواست

تنظیم یک لایحه حقوقی صحیح و دقیق، گام بسیار مهمی در فرآیند استرداد دعوا است. لایحه، ابزاری است که خواهان (یا وکیل او) اراده خود را به صورت مکتوب و رسمی به دادگاه اعلام می کند. در این بخش، به ارائه نمونه هایی کاربردی از لایحه استرداد دادخواست و دعوا می پردازیم و توضیحاتی گام به گام برای تکمیل آن ارائه خواهیم داد تا خوانندگان بتوانند با درک بهتری، از این نمونه ها استفاده کنند. به یاد داشته باشید که هر پرونده شرایط خاص خود را دارد و این نمونه ها تنها یک راهنما هستند.

۷.۱. نمونه ای کامل و کاربردی برای استرداد دادخواست قبل از اولین جلسه

این نمونه لایحه برای زمانی است که شما (خواهان) می خواهید دادخواست خود را پیش از تشکیل اولین جلسه دادرسی مسترد کنید. در این حالت، دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر خواهد کرد و شما می توانید در آینده، در صورت لزوم، مجدداً همان دعوا را مطرح کنید.

ریاست محترم شعبه [شماره شعبه] دادگاه عمومی حقوقی [نام شهرستان]

با سلام و احترام؛

موضوع: لایحه استرداد دادخواست

احتراماً، به استحضار عالی می رساند اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، به شماره ملی [شماره ملی خواهان]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] و شماره بایگانی [شماره بایگانی پرونده]، به خواسته [خواسته اصلی پرونده را بنویسید، مثلاً: مطالبه وجه/خلع ید/الزام به تنظیم سند رسمی] با طرفیت خوانده/خواندگان محترم آقای/خانم [نام و نام خانوادگی خوانده] می باشم.

نظر به اینکه تا تاریخ تقدیم این لایحه، اولین جلسه رسیدگی دادگاه هنوز تشکیل نگردیده است و اینجانب به دلایل [اختیاری: دلایل خود را به اختصار ذکر کنید، مثلاً: حصول سازش با خوانده/بررسی مجدد مدارک و نیاز به طرح دعوای کامل تر/صرف نظر از ادامه پیگیری در حال حاضر]، تصمیم به استرداد دادخواست تقدیمی خود نموده ام.

لذا، به استناد بند «الف» ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، به صراحت و منجزاً، درخواست استرداد دادخواست مذکور را تقدیم و تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست و مختومه نمودن پرونده را از آن مقام محترم استدعا دارم.

با تجدید مراتب احترام

نام و نام خانوادگی خواهان (یا وکیل خواهان): [نام و نام خانوادگی]

امضا:

تاریخ: [تاریخ تنظیم لایحه]

۷.۲. نمونه ای برای استرداد دعوا پس از اولین جلسه (با ذکر دلایل و شرایط)

این نمونه لایحه برای زمانی است که شما (خواهان) می خواهید دعوای خود را پس از تشکیل اولین جلسه دادرسی و در طول رسیدگی، اما پیش از ختم دادرسی، مسترد کنید. در این حالت، دادگاه قرار رد دعوا را صادر خواهد کرد و شما همچنان می توانید در آینده، در صورت لزوم، مجدداً همان دعوا را مطرح کنید.

ریاست محترم شعبه [شماره شعبه] دادگاه عمومی حقوقی [نام شهرستان]

با سلام و احترام؛

موضوع: لایحه استرداد دعوا

احتراماً، به استحضار عالی می رساند اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان]، فرزند [نام پدر]، به شماره ملی [شماره ملی خواهان]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] و شماره بایگانی [شماره بایگانی پرونده]، به خواسته [خواسته اصلی پرونده را بنویسید] با طرفیت خوانده/خواندگان محترم آقای/خانم [نام و نام خانوادگی خوانده] می باشم.

پیرو تشکیل جلسات دادرسی و انجام پاره ای از اقدامات قانونی در خصوص پرونده فوق الذکر، نظر به اینکه هنوز ختم دادرسی اعلام نگردیده است و اینجانب به دلایل [دلایل خود را به وضوح و صراحت ذکر کنید، مثلاً: ضعف در مستندات و مدارک کافی برای اثبات خواسته/نیاز به بررسی های بیشتر خارج از فرآیند دادرسی فعلی/ تغییر شرایط مالی/حقوقی و عدم امکان پیگیری در حال حاضر]، تصمیم به استرداد دعوای خود گرفته ام.

لذا، به استناد بند «ب» ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، به صراحت درخواست استرداد دعوای مارالذکر را تقدیم و تقاضای صدور قرار رد دعوا و مختومه نمودن پرونده را از آن مقام محترم استدعا دارم.

با تجدید مراتب احترام

نام و نام خانوادگی خواهان (یا وکیل خواهان): [نام و نام خانوادگی]

امضا:

تاریخ: [تاریخ تنظیم لایحه]

۷.۳. توضیحات گام به گام برای تکمیل لایحه

برای تکمیل صحیح این نمونه لوایح، مراحل زیر را گام به گام دنبال کنید:

  1. مشخصات دادگاه: در بالای لایحه، شماره شعبه و نام شهرستان دادگاه رسیدگی کننده را دقیقاً وارد کنید. این اطلاعات در ابلاغیه ها یا سامانه های قضایی قابل مشاهده است.
  2. مشخصات خواهان: نام، نام خانوادگی، نام پدر و شماره ملی خود را به دقت بنویسید.
  3. مشخصات پرونده: شماره کلاسه پرونده و شماره بایگانی را که در اوراق قضایی ذکر شده است، وارد کنید. این شماره ها برای شناسایی دقیق پرونده ضروری هستند.
  4. خواسته اصلی: خواسته اصلی را که در دادخواست اولیه خود مطرح کرده بودید، به اختصار بنویسید (مثلاً: مطالبه ۵۰ میلیون تومان وجه سفته).
  5. مشخصات خوانده: نام و نام خانوادگی خوانده یا خواندگان را ذکر کنید.
  6. دلایل استرداد: اگرچه ذکر دلیل الزامی نیست، اما می تواند به دادگاه در فهم بهتر شرایط کمک کند. این بخش را با توجه به شرایط واقعی پرونده خود تکمیل کنید. (برای استرداد پس از ختم مذاکرات در بند ج ماده ۱۰۷، حتماً باید رضایت خوانده یا انصراف کلی خواهان ذکر شود).
  7. استناد قانونی: به بند صحیح ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م (الف، ب یا ج) استناد کنید. انتخاب بند صحیح، به زمان استرداد شما بستگی دارد.
  8. درخواست صریح: درخواستی شفاف و بدون ابهام برای صدور قرار مناسب (ابطال دادخواست، رد دعوا، یا سقوط دعوا) داشته باشید.
  9. نام، امضا و تاریخ: حتماً لایحه را امضا کنید و تاریخ تنظیم آن را نیز درج نمایید. اگر وکیل هستید، به جای نام خواهان، نام خود را به عنوان وکیل بنویسید و امضا کنید و مطمئن شوید که در وکالت نامه شما، حق استرداد دعوا قید شده است.

پس از تکمیل لایحه، آن را از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه مربوطه ارسال کنید.

سوالات متداول

آیا بعد از استرداد دعوا می توان دوباره همان دعوا را مطرح کرد؟

امکان طرح مجدد دعوا بستگی به نوع قراری دارد که دادگاه پس از استرداد صادر می کند. اگر قرار ابطال دادخواست (بند الف ماده ۱۰۷) یا رد دعوا (بند ب ماده ۱۰۷) صادر شود، خواهان می تواند مجدداً همان دعوا را مطرح کند، زیرا این قرارها اعتبار امر مختومه را ندارند. اما اگر قرار سقوط دعوا (بند ج ماده ۱۰۷) صادر شود، خواهان دیگر نمی تواند مجدداً همان دعوا را مطرح کند، زیرا این قرار دارای اعتبار امر مختومه است.

آیا هزینه دادرسی مسترد می شود؟

خیر، در صورت استرداد دعوا یا دادخواست توسط خواهان، هزینه های دادرسی که پیشتر پرداخت شده است، به او مسترد نخواهد شد. این هزینه ها بابت خدماتی که سیستم قضایی تا مرحله استرداد ارائه داده است، دریافت شده اند.

اگر خوانده با استرداد دعوا موافق نباشد چه می شود؟

اگر استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا باشد (بند ج ماده ۱۰۷) و خوانده با آن موافق نباشد، خواهان همچنان می تواند با انصراف کلی از دعوای خود، موجب صدور قرار سقوط دعوا شود. در این حالت نیز خواهان دیگر نمی تواند همان دعوا را مجدداً مطرح کند و این قرار دارای اعتبار امر مختومه است.

استرداد دعوا چه تفاوتی با ترک دعوا دارد؟

در قانون آیین دادرسی مدنی، اصطلاح ترک دعوا به صورت مجزا مطرح نشده است. آنچه در عرف و برخی متون حقوقی به ترک دعوا اطلاق می شود، عمدتاً در ارتباط با عدم پیگیری خواهان و پیامدهای آن است که ممکن است به قرار رد دعوا منجر شود. اما استرداد دعوا یک اقدام ارادی و صریح از سوی خواهان برای انصراف از دعوا است که با صدور یکی از قرارهای ابطال، رد یا سقوط دعوا همراه است و آثار حقوقی مشخصی دارد. در واقع استرداد یک عمل حقوقی فعال از سوی خواهان است.

آیا در مرحله فرجام خواهی می توان دعوا را مسترد کرد؟

خیر، مرحله فرجام خواهی به بررسی ماهیت دعوا نمی پردازد و تنها به نقض یا ابرام رأی از جنبه شکلی و ماهوی (در موارد خاص) می پردازد. در این مرحله، امکان استرداد دعوای اصلی وجود ندارد. آنچه در این مرحله ممکن است، استرداد فرجام خواهی است که به موجب آن، فرجام خواه از درخواست فرجام خود منصرف می شود.

نقش وکیل در استرداد دعوا چیست؟

وکیل خواهان تنها در صورتی می تواند دعوای موکل خود را مسترد کند که این اختیار به صورت صریح و واضح در وکالت نامه او قید شده باشد (ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی). در غیر این صورت، وکیل باید برای استرداد دعوا، از موکل خود وکالتنامه خاصی دریافت کند. نقش وکیل در این فرآیند، ارائه مشاوره صحیح به موکل در خصوص آثار حقوقی استرداد و تنظیم دقیق لایحه مربوطه است.

آیا می توان دعوای کیفری را مسترد کرد؟

در امور کیفری، اصطلاح استرداد دعوا به معنای حقوقی آن کاربرد ندارد. در جرایم قابل گذشت، شاکی می تواند با اعلام گذشت، موجب توقف تعقیب یا موقوف شدن دادرسی شود. در جرایم غیرقابل گذشت، حتی با گذشت شاکی نیز، دادسرا و دادگاه مکلف به ادامه رسیدگی هستند، مگر در موارد خاص قانونی. در قانون آیین دادرسی کیفری، مفهوم ترک تعقیب نیز وجود دارد که به شاکی امکان می دهد از پیگیری شکایت خود منصرف شود، اما می تواند در مهلت قانونی مجدداً درخواست تعقیب کند.

نتیجه گیری

در پایان این بررسی جامع، روشن شد که استرداد دعوا و دادخواست نه تنها یک حق بنیادین برای خواهان در نظام حقوقی ایران است، بلکه عملی حقوقی با ابعاد و پیامدهای متفاوت است که درک دقیق آن برای هر فردی که درگیر یک پرونده قضایی است، ضروری است. از لحظه تقدیم دادخواست تا مراحل پایانی دادرسی، خواهان می تواند با اتخاذ تصمیم آگاهانه، مسیر پرونده خود را تغییر دهد و حتی از ادامه آن منصرف شود. ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، نقشه راه این اختیار را با تفکیک استرداد دادخواست و استرداد دعوا در سه بازه زمانی مشخص – پیش از اولین جلسه، پس از آن اما قبل از ختم دادرسی، و پس از ختم مذاکرات – ترسیم می کند.

دیدیم که هر یک از این بازه ها، منجر به صدور قرار حقوقی خاصی (ابطال دادخواست، رد دعوا، یا سقوط دعوا) می شود که مهم ترین تفاوت آن ها در امکان یا عدم امکان طرح مجدد همان دعوا در آینده است. از سوی دیگر، نکات تکمیلی مانند عدم استرداد هزینه دادرسی، تفاوت این مفهوم در دعاوی حقوقی و کیفری، امکان استرداد در مرحله تجدیدنظر، و ضرورت قید اختیار استرداد در وکالت نامه برای وکلای محترم، بر اهمیت دقت و ریزبینی در این فرآیند تأکید می کند. در نهایت، با ارائه نمونه لوایح کاربردی، تلاش شد تا تصویری روشن و عملی از نحوه اجرای این حق به خوانندگان ارائه شود.

در مواجهه با هر پرونده حقوقی، تصمیم گیری برای استرداد دعوا می تواند نقطه ی عطفی در سرنوشت حقوقی شما باشد. بنابراین، قویاً توصیه می شود پیش از هرگونه اقدام در این زمینه، حتماً با یک وکیل متخصص و باتجربه مشورت کنید. مشاوران حقوقی، با دانش و تجربه خود، می توانند شما را در انتخاب بهترین مسیر، جلوگیری از پیامدهای ناخواسته و حفظ حقوق تان یاری رسانند. با اتخاذ تصمیمات آگاهانه، می توانید پیچیدگی های دادرسی را با اطمینان بیشتری پشت سر بگذارید و به بهترین نتیجه ممکن دست یابید.

دکمه بازگشت به بالا