خلاصه راهنمای نازیبایی شناسی (آلن بدیو و ژیژک)

خلاصه کتاب راهنمای نازیبایی شناسی ( نویسنده آلن بدیو، اسلاوی ژیژک )

کتاب «راهنمای نازیبایی شناسی»، اثری از دو فیلسوف برجسته معاصر، آلن بدیو و اسلاوی ژیژک، دریچه ای نو به سوی درک رابطه فلسفه و هنر باز می کند. این اثر به جای پرداختن به معیارهای سنتی زیبایی شناسی، هنر را به مثابه یک رویه مستقل برای رسیدن به حقیقت می شناسد و فلسفه را همسفر هنر در این مسیر پر چالش معرفی می کند.

زیبایی

در دنیای فکری معاصر، اندیشمندان به طور فزاینده ای به دنبال راه هایی برای بازتعریف ارتباط انسان با حقیقت، هنر و سیاست هستند. در این میان، آثار آلن بدیو و اسلاوی ژیژک، دو تن از تأثیرگذارترین فیلسوفان قاره ای، همواره با طرح پرسش های بنیادین و ارائه پاسخ های غیرمنتظره، ذهن خوانندگان را به چالش کشیده اند. کتاب «راهنمای نازیبایی شناسی» که توسط رضا زنگی آبادی و مازیار نیستانی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات نیماژ منتشر شده، یکی از نقاط عطف در مواجهه این دو متفکر با قلمرو هنر و فلسفه محسوب می شود. این اثر، نه تنها به تشریح دیدگاه های بدیع این دو فیلسوف درباره ی هنر می پردازد، بلکه مباحثی عمیق پیرامون نقش و جایگاه فلسفه در جهان امروز را نیز مطرح می کند و به کاوشی جسورانه در مفهوم «نازیبایی شناسی» می پردازد که فراتر از چارچوب های سنتی «زیبایی شناسی» عمل می کند.

نازیبایی شناسی چیست؟ تبیین مفهومی عمیق

شاید در نگاه اول، واژه «نازیبایی شناسی» کمی غریب به نظر برسد؛ گویی که قرار است از نفی زیبایی یا نفی اصول زیبایی شناختی صحبت کند. اما در اندیشه آلن بدیو، مفهوم «نازیبایی شناسی» (Inaesthetics) به هیچ وجه نفی زیبایی نیست، بلکه رویکردی ریشه ای و متفاوت به هنر است که آن را از زیر سیطره معیارهای زیبایی شناختی سنتی آزاد می کند. بدیو معتقد است که زیبایی شناسی سنتی، هنر را به عنوان ابژه ای برای قضاوت بر سر زیبایی، سلیقه یا تجربه حسی در نظر می گیرد. در این رویکرد، فلسفه از موضعی بیرونی به هنر می نگرد و تلاش می کند تا قواعد و ارزش های آن را تبیین کند.

اما نازیبایی شناسی، به جای ارزیابی هنر از منظر زیبایی، هنر را به مثابه یک «رویه مستقل حقیقت» (Truth-Procedure) شناسایی می کند. این بدان معناست که هنر، به خودی خود، توانایی تولید حقیقت را دارد؛ حقیقتی که برای فلسفه ضروری و حیاتی است. این مفهوم فلسفه را از موقعیت یک قاضی یا مفسر صرف، به موقعیت یک همسفر و کاوشگر در کنار هنر تغییر می دهد. فلسفه، در چارچوب نازیبایی شناسی، دیگر قصد ندارد به هنر بگوید چه باید بکند یا چگونه باید باشد، بلکه وظیفه خود را در اندیشیدن به حقایقی می بیند که از دل فعالیت هنری برمی خیزند. این رویکرد، مرزهای سنتی میان فلسفه و هنر را در هم می شکند و یک رابطه درونی و هم افزا را میان آن ها برقرار می کند.

بدیو به چالش های زیبایی شناختی مدرن و بن بست های رویکردهای آوانگارد اشاره می کند. او معتقد است که آوانگاردها، با وجود تلاش برای نوآوری و شکستن قالب ها، نتوانستند به یک طرح پایدار و روشنگر در رابطه هنر و حقیقت دست یابند. این ناتوانی، نیاز به مفهوم جدیدی مانند نازیبایی شناسی را برجسته می کند که بتواند هنر را نه به عنوان یک فرم صرف یا یک ایدهال رمانتیک، بلکه به عنوان یک نیروی فعال در تولید حقیقت به رسمیت بشناسد. نازیبایی شناسی در واقع تلاشی برای احیای اهمیت فلسفی هنر است، به گونه ای که هنر دیگر صرفاً یک موضوع برای تفکر فلسفی نیست، بلکه خود یکی از شروط اساسی وجود و پویایی فلسفه محسوب می شود.

نازیبایی شناسی هنر را به مثابه رویه ای مستقل برای تولید حقیقت به رسمیت می شناسد و فلسفه را در کنار هنر، به عنوان همسفری در این مسیر، قرار می دهد.

دو فیلسوف، یک هدف؟ سفری به فلسفه بدیو و ژیژک در عصر حاضر

کتاب «راهنمای نازیبایی شناسی» نه تنها به مفهوم خاص نازیبایی شناسی می پردازد، بلکه یک بستر فکری برای آشنایی با فلسفه آلن بدیو و اسلاوی ژیژک در کلیت خود، به ویژه در ارتباط با جهان معاصر، فراهم می آورد. این بخش از کتاب به شرح دیدگاه های بنیادین این دو فیلسوف درباره وظیفه فلسفه و قلمروهای حقیقت می پردازد و سپس با بحث و گفت وگوی میان آن ها، عمق و پیچیدگی اندیشه هایشان را آشکار می سازد.

اندیشیدن به رخداد: چشم انداز آلن بدیو

در قلب فلسفه آلن بدیو، مفهوم کلیدی «رخداد» (Event) قرار دارد. رخداد لحظه ای است که ناگهان رخ می دهد و وضعیت موجود را از هم می گسلد و زمینه ای برای ظهور حقیقتی کاملاً جدید فراهم می کند. این رخدادها، لحظاتی هستند که از بافتار پیشین خود سرچشمه نمی گیرند، بلکه خودشان یک مبدأ تازه محسوب می شوند و امکان تفکر و عمل را به گونه ای بنیادین تغییر می دهند. به عنوان مثال، یک انقلاب سیاسی، یک کشف علمی بزرگ، یک تجربه عاشقانه عمیق یا خلق یک اثر هنری انقلابی، همگی می توانند رخدادهایی باشند که وضعیت قبلی را دگرگون می کنند و حقایق نوینی را به وجود می آورند.

بدیو چهار «رویه حقیقت» (Truth-Procedures) را معرفی می کند که رخدادها در آن ها اتفاق می افتند و حقایق جدید تولید می شوند: هنر، عشق، سیاست و علم. این رویه ها، قلمروهایی هستند که در آن ها سوژه ها می توانند به وفاداری نسبت به یک رخداد بپردازند و از این طریق، در تولید حقیقت سهیم شوند. فلسفه، به گفته بدیو، وظیفه تولید حقیقت را ندارد؛ بلکه مسئولیت آن اندیشیدن به این رخدادها و آشکارسازی حقایقی است که در این چهار رویه ظهور پیدا می کنند. فیلسوف، با تفکر درباره ی رخدادها، به روشن سازی و تبیین حقایقی کمک می کند که در غیر این صورت، شاید در ابهام باقی بمانند.

مفهوم «وضعیت فلسفی» نیز در اندیشه بدیو اهمیت فراوانی دارد. این مفهوم به حالتی اشاره دارد که در آن فلسفه می تواند با بهره گیری از رویه های حقیقت، به درک عمیق تری از جهان و جایگاه انسان در آن دست یابد. بدیو در این کتاب، با طرح «هشت تز»، خلاصه ای جامع از فلسفه خود را در ارتباط با جهان معاصر ارائه می دهد. این تزها، اصول بنیادینی را شامل می شوند که چارچوب فکری او را برای مواجهه با مسائل فلسفی و هستی شناختی مشخص می کنند و راهنمایی برای فهم چگونگی کارکرد رخداد و حقیقت در اندیشه او به شمار می روند.

فلسفه مکالمه نیست: رویکرد اسلاوی ژیژک

اسلاوی ژیژک، فیلسوف نامدار اسلوونیایی، با رویکردی جسورانه و مداخله گرایانه به وظیفه فیلسوف می نگرد. او معتقد است که فلسفه هرگز نباید صرفاً به توصیف آنچه هست یا جهانی که در آن زندگی می کنیم، بسنده کند. برعکس، وظیفه اصلی فیلسوف، ابداع پرسش ها و مسائل جدید است؛ مسائلی که می توانند نقاط گرهی و تناقضات پنهان در جامعه و فرهنگ را آشکار سازند. به اعتقاد ژیژک، فیلسوف نه تنها ناظر، بلکه یک عامل فعال در مداخله و دگرگونی است.

ژیژک بر مهارناپذیری فلسفه تأکید می کند. او باور دارد که فلسفه را نمی توان در چارچوب ها و مرزهای از پیش تعیین شده محدود کرد؛ بلکه این توانایی را دارد که هر ساختار فکری را به چالش بکشد و افق های جدیدی را باز کند. این رویکرد، با انتظار عمومی از فیلسوف که معمولاً به دنبال ارائه پاسخ های صریح و آرامش بخش است، در تضاد قرار می گیرد. ژیژک، در عوض، اصرار دارد که فیلسوف باید برخلاف انتظارات، در مسائل کلیدی زمانه خود، یعنی در آن نقاطی که تنش ها و تناقضات جامعه به اوج می رسند، مداخله کند. این مداخله، نه با ارائه راه حل های ساده، بلکه با طرح پرسش های عمیق تر و آشکارسازی ابعاد پنهان مشکلات صورت می گیرد.

این دیدگاه ژیژک، نقاط اشتراکی با فلسفه رخداد بدیو دارد، چرا که هر دو به دنبال شکستن وضعیت موجود و ایجاد امکان برای ظهور امر نو هستند. با این حال، تفاوت هایی نیز در رویکرد آن ها مشاهده می شود. در حالی که بدیو بر وفاداری به رخداد و پیگیری رویه های حقیقت تأکید دارد، ژیژک بیشتر بر جنبه سوبژکتیو و مداخله گرایانه فیلسوف تمرکز می کند؛ بر توانایی فیلسوف برای «اختراع» مسائل و ایجاد شوک فکری که به دگرگونی بینجامد. هر دو اما در این نکته مشترکند که فلسفه نباید منفعل باشد، بلکه باید فعالانه در شکل دهی به درک ما از حقیقت و جهان ایفای نقش کند.

مباحثه: رویارویی اندیشه ها

یکی از غنی ترین بخش های کتاب «راهنمای نازیبایی شناسی»، مباحثاتی است که میان آلن بدیو و اسلاوی ژیژک شکل می گیرد. این گفت وگوها صرفاً تکرار دیدگاه های قبلی نیستند، بلکه به تحلیل نکات اصلی اندیشه های هر دو فیلسوف می پردازند و نقاط اشتراک و افتراق آن ها را با وضوح بیشتری آشکار می کنند. در این مباحثات، خواننده با چالش های فکری مواجه می شود که از یک سو به درک عمیق تر هر یک از این متفکران کمک می کند و از سوی دیگر، افق های جدیدی برای تفکر فلسفی می گشاید.

به عنوان مثال، بحث ها ممکن است حول محور ماهیت حقیقت، رابطه آن با سوبژکتیویته، جایگاه اخلاق در فلسفه معاصر، و یا حتی تفسیر وقایع سیاسی و اجتماعی روز جریان یابد. این تبادل نظر، نشان می دهد که چگونه دو فیلسوف بزرگ، با وجود داشتن سیستم های فکری مجزا، می توانند در برخی نقاط همگرا شوند و در برخی دیگر، با ارجاع به ریشه های فلسفی خود، مسیرهای متفاوتی را در پیش بگیرند. این گفت وگوها برای مخاطب فرصتی بی نظیر فراهم می کند تا به صورت فعال در مسیر اندیشیدن همراه با این دو متفکر پیش رود و خود نیز به بازبینی و بسط ایده هایشان بپردازد. پیچیدگی این مباحثات، خود شاهدی بر غنای فکری و اهمیت بنیادین موضوعاتی است که بدیو و ژیژک در این اثر به آن ها می پردازند.

هنر به مثابه رویه حقیقت: کاوشی در نگاه بدیو و ژیژک

بخش دوم کتاب «راهنمای نازیبایی شناسی» به طور خاص بر رابطه میان فلسفه و هنر متمرکز است و با رویکرد نازیبایی شناختی، هنر را نه تنها یک موضوع برای فلسفه، بلکه یک شریک فعال در تولید حقیقت معرفی می کند. این بخش، به تفصیل توضیح می دهد که چگونه هنر، فارغ از قضاوت های زیبایی شناختی، می تواند حقایق خاص خود را به ارمغان آورد و فلسفه چگونه می تواند این حقایق را آشکار کند.

حقیقت در دل هنر: پیوند ناگسستنی فلسفه و هنر

در نگاه بدیو، هنر یکی از چهار رویه حقیقت است که در کنار عشق، سیاست و علم قرار می گیرد. این بدان معناست که هنر به خودی خود، نه صرفاً بازنمایی یا تقلیدی از واقعیت، بلکه مولد حقایقی است که در غیر این صورت وجود نمی داشتند. هویت فلسفی هنر، از این منظر، در ذیل مقوله حقیقت قرار می گیرد. هنر به ما چیزهایی را نشان می دهد یا به ما امکان تجربه چیزهایی را می دهد که فراتر از دایره المعارف معرفت موجود هستند و از این رو، رخدادی را رقم می زند که می تواند نگرش ما را به جهان تغییر دهد.

یکی از بحث های کلیدی در این بخش، مفهوم «تکینگی» (Singularity) و «درون ماندگاری» (Immanence) حقیقت هنری است. آیا حقیقتی که هنر مبین آن است، تنها متعلق به قلمرو هنر است و منحصر به فرد باقی می ماند؟ یا این حقیقت می تواند در میان سایر رویه های حقیقت نیز جریان پیدا کند و ارتباطات عمیق تری را میان هنر، علم، سیاست و عشق برقرار سازد؟ بدیو به این پرسش می پردازد که آیا حقیقت هنری، در ذات خود، به اثری که آن را تولید کرده، «درون ماندگار» است؟ یعنی آیا این حقیقت کاملاً درونی تأثیر هنری اثر هنری است و جدایی ناپذیر از آن؟ یا اثر هنری صرفاً ابزاری برای نمایش یک حقیقت بیرونی تر است؟ این پرسش ها نه تنها برای فهم جایگاه هنر، بلکه برای درک کلیت دستگاه فکری بدیو اهمیت زیادی دارند، چرا که او به دنبال آشکارسازی پیوندهای عمیق و بنیادین میان این رویه ها در تولید حقیقت است.

تئاتر، سینما و بکت: هنرهایی در پرتو نازیبایی شناسی

بدیو برای روشن ساختن نظریه نازیبایی شناختی خود، به تحلیل فرم های هنری مشخصی چون تئاتر و سینما می پردازد و مثال هایی عینی را از آثار هنرمندان برجسته ارائه می کند. او به ویژه به آثار ساموئل بکت، نمایشنامه نویس و رمان نویس ایرلندی، توجه ویژه ای نشان می دهد. بکت با خلق آثاری که به ظاهر بی معنا و پوچ گرا هستند، توانسته است حقایقی عمیق درباره ی وضعیت انسان، تنهایی، انتظار و معنای هستی را آشکار کند.

بدیو با تحلیل نمایشنامه های بکت، نشان می دهد که چگونه یک اثر هنری می تواند به عنوان یک رخداد عمل کند و حقیقتی را تولید کند که پیش از آن در دایره المعارف معرفت ما وجود نداشته است. او از این مثال ها برای تبیین این ایده استفاده می کند که هنر، از طریق فرم های خاص خود و با شکستن انتظارات رایج، می تواند به سطحی از حقیقت گویی دست یابد که سایر رویه ها شاید قادر به آن نباشند. در این بخش، بدیو همچنین ایده ی جسورانه «سینما مظهر دموکراسی» را مطرح می کند. او بر این باور است که سینما، به دلیل توانایی خود در بازنمایی زندگی روزمره، دسترسی گسترده به مخاطبان و ظرفیت برای به تصویر کشیدن تکثر و تنوع انسانی، به نوعی نمایانگر دموکراسی است. این گزاره پیامدهای مهمی برای درک ما از رابطه میان هنر، سیاست و جامعه دارد و نشان می دهد که چگونه یک فرم هنری می تواند در خدمت آرمان های بزرگ تر فلسفی و اجتماعی قرار گیرد.

مارسل دوشان: بازتعریف هنر و نازیبایی شناسی

هیچ بحثی درباره فلسفه هنر معاصر بدون اشاره به مارسل دوشان، هنرمند آوانگارد فرانسوی، کامل نخواهد بود. بدیو در «راهنمای نازیبایی شناسی» به تحلیل آثار بحث برانگیز دوشان می پردازد و جایگاه او را در فهم نازیبایی شناسی بررسی می کند. دوشان با «آثار آماده» (readymades) خود، مانند «چشمه» (توالت)، به طور ریشه ای مفهوم هنر، هنرمند و اثر هنری را به چالش کشید و پرسش هایی بنیادین درباره ماهیت و حدود هنر مطرح کرد.

بدیو به این موضوع می پردازد که آیا آثار دوشان با نظریه حقیقت هنری او سازگار هستند یا خیر. آیا دوشان با انتخاب اشیاء معمولی و معرفی آن ها به عنوان هنر، به نوعی حقیقت هنری را تولید کرده است؟ یا اینکه کارهای او بیشتر نوعی نقد بر سیستم هنر و زیبایی شناسی زمان خود بوده اند؟ این تحلیل ها به خواننده کمک می کند تا نه تنها دیدگاه بدیو را در مواجهه با هنر معاصر درک کند، بلکه به طور کلی درباره چگونگی تعریف و فهم هنر در عصر مدرن و پسامدرن تأمل کند. بدیو با طرح این پرسش ها، نشان می دهد که نازیبایی شناسی چگونه می تواند به ما در تفسیر هنری که مرزهای سنتی را درنوردیده و مفاهیم پیشین را به چالش کشیده، یاری رساند.

اهمیت و جایگاه کتاب راهنمای نازیبایی شناسی

کتاب «راهنمای نازیبایی شناسی» نه تنها یک متن مهم در مجموعه آثار آلن بدیو و اسلاوی ژیژک به شمار می رود، بلکه جایگاهی محوری در گفتمان فلسفه معاصر و به ویژه فلسفه هنر دارد. این کتاب با طرح مفهوم نازیبایی شناسی، به چالش کشیدن زیبایی شناسی سنتی و تبیین هنر به عنوان یک رویه مستقل حقیقت، افق های جدیدی را برای درک رابطه فلسفه و هنر می گشاید. این اثر به ما کمک می کند تا هنر را نه صرفاً یک پدیده برای تجربه حسی یا قضاوت بر سر زیبایی، بلکه به عنوان یک نیروی فعال در تولید دانش و حقیقت بشناسیم.

اهمیت این کتاب در توانایی آن برای تغییر رویکرد ما به هنر و فلسفه نهفته است. برای دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، فلسفه هنر، علوم اجتماعی و ادبیات، مطالعه این کتاب نه تنها برای فهم بهتر جهان فکری بدیو و ژیژک ضروری است، بلکه راهی برای مواجهه با چالش های نظری هنر و حقیقت در عصر حاضر فراهم می آورد. این اثر، به دلیل عمق تحلیلی و ارائه مفاهیم نوآورانه، منبعی الهام بخش برای هر کسی است که به دنبال درک عمیق تر از ارتباطات پیچیده میان حقیقت، زیبایی و هستی است و می خواهد از منظر فیلسوفان برجسته به این مفاهیم بپردازد.

معرفی کوتاه نویسندگان: پیشگامان فکری آلن بدیو و اسلاوی ژیژک

آلن بدیو و اسلاوی ژیژک، دو نام آشنا و تأثیرگذار در حوزه فلسفه معاصر هستند که هر یک با سبک و دیدگاه منحصر به فرد خود، گفتمان فکری زمانه را به شکل قابل توجهی تحت تأثیر قرار داده اند. آشنایی مختصر با پس زمینه فکری و آثار کلیدی آن ها، به درک عمیق تر محتوای «راهنمای نازیبایی شناسی» کمک می کند.

آلن بدیو: فیلسوف رخداد و حقیقت

آلن بدیو (Alain Badiou)، متولد ۱۹۳۷، فیلسوف برجسته فرانسوی است که به عنوان یکی از مهم ترین متفکران چپ گرای معاصر شناخته می شود. او نه تنها یک فیلسوف، بلکه یک ریاضی دان، نمایشنامه نویس و فعال سیاسی نیز بوده است. فلسفه بدیو حول محور مفاهیمی چون «وجود»، «رخداد»، «حقیقت» و «سوژه» می چرخد. او بر این باور است که حقیقت در دل چهار رویه بنیادین هنر، عشق، سیاست و علم شکل می گیرد و وظیفه فلسفه اندیشیدن به رخدادهایی است که در این رویه ها به وقوع می پیوندند. از آثار کلیدی او می توان به «وجود و رخداد» (Being and Event)، «نظریه سوژه» (Theory of the Subject) و «در ستایش عشق» (In Praise of Love) اشاره کرد. بدیو با پیچیدگی های فکری و رویکرد نظام مندش، تأثیری شگرف بر فلسفه قاره ای گذاشته است و به دلیل نوآوری هایش در هستی شناسی و فلسفه سیاست، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران و دانشجویان قرار گرفته است.

اسلاوی ژیژک: فیلسوف مداخله و نقد فرهنگی

اسلاوی ژیژک (Slavoj Žižek)، متولد ۱۹۴۹، فیلسوف، نظریه پرداز فرهنگی و روانکاو لاکانی اسلوونیایی است که به دلیل سبک نوشتاری پرانرژی، تحلیل های انتقادی و رویکرد لاکانی اش به فرهنگ عامه و سیاست، شهرت جهانی دارد. ژیژک دکترای فلسفه خود را از دانشگاه لیوبلیانا دریافت کرده و فعالیت های چشمگیری در زمینه نظریه سیاسی، نظریه فیلم و روانکاوی نظری داشته است. او به احیای روانکاوی ژاک لاکان برای خوانشی جدید از ایدئولوژی و فرهنگ عامه شهرت دارد. ژیژک بر این باور است که وظیفه فیلسوف، مداخله در مسائل کلیدی زمانه و ابداع پرسش هایی است که وضعیت موجود را به چالش می کشند. از آثار مهم او می توان به «خشونت: شش نگاه زیرچشمی» (Violence: Six Sideways Reflections)، «کژ نگریستن» (The Pervert’s Guide to Cinema) و «کمونیسم در حال» (Communism Today) اشاره کرد. ژیژک با طنزی گزنده و تحلیل های شگفت انگیز خود، به یکی از پرطرفدارترین و در عین حال بحث برانگیزترین فیلسوفان معاصر تبدیل شده است.

نتیجه گیری: دریچه ای به تفکری نو

کتاب «راهنمای نازیبایی شناسی» اثری است که خواننده را به سفری عمیق در قلمرو فلسفه و هنر دعوت می کند؛ سفری که در آن مرزهای متعارف ذوب می شوند و امکان درکی نو از حقیقت گشوده می شود. آلن بدیو و اسلاوی ژیژک در این کتاب، نه تنها مفهوم بدیع «نازیبایی شناسی» را معرفی می کنند، بلکه با تحلیل های دقیق و گفت وگوهای پربار، جایگاه فلسفه را در عصر حاضر بازتعریف می کنند. این اثر، به وضوح نشان می دهد که چگونه هنر، فارغ از قضاوت های صرف زیبایی شناختی، می تواند به منبعی غنی برای تولید حقیقت تبدیل شود و چگونه فلسفه، به عنوان همسفری وفادار، وظیفه آشکارسازی این حقایق را بر عهده دارد.

مطالعه این کتاب برای هر کسی که به دنبال درک پیچیدگی های فلسفه معاصر، فلسفه هنر و رابطه آن ها با هستی و رخداد است، یک تجربه فکری ارزشمند خواهد بود. این راهنما، نه تنها به روشن ساختن دیدگاه های آلن بدیو و اسلاوی ژیژک در مورد نازیبایی شناسی کمک می کند، بلکه خواننده را به اندیشیدن و تأمل بیشتر در مورد جایگاه حقیقت و هنر در زندگی خود و جهان معاصر ترغیب می نماید. با «راهنمای نازیبایی شناسی»، آماده ورود به دنیایی از ایده های چالش برانگیز و روشنگر باشید که می تواند نگاه شما را به فلسفه و هنر برای همیشه تغییر دهد.

دکمه بازگشت به بالا