بلک فرایدی چیست؟ | داستان واقعی و ریشه های این روز جهانی

گردشگری

داستان واقعی بلک فرایدی چیست؟

بلک فرایدی یا جمعه سیاه، رویدادی جهانی است که هر ساله با تخفیف های شگفت انگیز خود، میلیون ها نفر را در سراسر دنیا به هیجان می آورد. این روز، که درست پس از جشن شکرگزاری در آمریکا فرا می رسد، نه تنها آغازگر فصل خرید تعطیلات کریسمس است، بلکه به پدیده ای فراتر از مرزها تبدیل شده و حتی در کشورهایی که شکرگزاری را جشن نمی گیرند، جایگاه ویژه ای یافته است. اما پشت این نام به ظاهر شوم جمعه سیاه چه رازی نهفته است؟ ماجرای واقعی بلک فرایدی، روایتی جذاب از ریشه های تاریخی و اتفاقات عجیب و غریبی است که آن را به غول خریدی که امروز می شناسیم، تبدیل کرده است.

این رویداد، که از صف های طولانی و هیجان انگیز در فروشگاه های فیزیکی گرفته تا کلیک های بی شمار در فروشگاه های آنلاین، هر ساله میلیون ها تراکنش مالی را به خود اختصاص می دهد، ابعاد پنهان و کمتر خوشایندی نیز دارد. از خشونت های گاه و بیگاه در میان خریداران گرفته تا تخفیف های غیرواقعی و انتقادات مصرف گرایانه، بلک فرایدی تنها یک فرصت خرید نیست، بلکه آینه ای از فرهنگ مصرف گرایی و رقابت بی حد و حصر در دنیای امروز است. در ایران نیز، این پدیده با نام حراجمعه مسیر خاص خود را پیموده و با چالش ها و ویژگی های منحصربه فردی همراه شده است. برای درک عمیق تر این پدیده، باید پا به سفر تاریخی بگذاریم و ابعاد مختلف آن را، از ظهور تا تکامل و چالش های کنونی اش، موشکافانه بررسی کنیم.

بلک فرایدی چیست و در تقویم چه جایگاهی دارد؟

بلک فرایدی، روزی است که بسیاری آن را با شور و هیجان، به عنوان آغازگر فصل خریدهای تعطیلات سال نو می شناسند. این روز خاص، دقیقاً پس از جشن شکرگزاری در ایالات متحده آمریکا اتفاق می افتد و عموماً در آخرین جمعه ماه نوامبر قرار می گیرد. در آمریکا، با وجود اینکه بلک فرایدی یک تعطیل رسمی نیست، اما بسیاری از کارمندان ترجیح می دهند این روز را مرخصی بگیرند تا بتوانند خود را در موج خرید و حراجی ها غرق کنند. این روز، برای خرده فروشان آمریکایی اهمیت بسیار زیادی دارد، چرا که معمولاً نقطه عطفی برای ورود به محدوده سوددهی پس از یک دوره ضرر و زیان سالانه به شمار می آید. از همین رو، بسیاری از فروشگاه ها حتی پیش از طلوع آفتاب، درهای خود را به روی خیل مشتاق خریداران می گشایند.

با گذشت زمان، این سنت آمریکایی از مرزهای این کشور فراتر رفت و به یک رویداد جهانی تبدیل شد. امروزه، بلک فرایدی در کشورهای زیادی در سراسر جهان، از اروپا گرفته تا آسیا و حتی خاورمیانه، با تخفیف های چشمگیر و برنامه های ویژه خرید برگزار می شود. این گسترش جهانی نشان می دهد که مفهوم تخفیف و فرصت خرید استثنایی، فارغ از ریشه های فرهنگی شکرگزاری، جذابیت فراگیری برای مصرف کنندگان در هر نقطه ای از دنیا دارد. به این ترتیب، آنچه زمانی یک سنت محلی آمریکایی بود، اکنون به یک پدیده اقتصادی و فرهنگی بین المللی تبدیل شده است که هر ساله انتظارها را برای یک روز پرشور خرید برآورده می کند.

چرا جمعه سیاه؟ کندوکاو در ریشه های نام گذاری

واژه سیاه اغلب در تاریخ برای توصیف رویدادهایی با بار منفی یا فجایع استفاده شده است. اما چگونه یک روز هیجان انگیز و پر از خرید و تخفیف، نام جمعه سیاه را به خود گرفت؟ برای کشف داستان واقعی پشت این نام گذاری، باید به چند روایت تاریخی و نظریه مختلف سر بزنیم که هر کدام، بخشی از این پازل پیچیده را تکمیل می کنند.

جمعه سیاه ۱۸۶۹: رسوایی بازار طلا

اولین کاربرد ثبت شده از عبارت جمعه سیاه به یک فاجعه مالی بازمی گردد که هیچ ارتباطی به خرید و تخفیف نداشت. در ۲۴ سپتامبر ۱۸۶۹، دو دلال بزرگ به نام های جی دیک و جیمز فیسک تلاش کردند تا با خرید عمده طلا، بازار این فلز گران بها را تحت انحصار خود درآورند. آن ها با این کار قصد داشتند سودهای کلانی به جیب بزنند. در ابتدا، به نظر می رسید که این نقشه موفقیت آمیز است و قیمت طلا به شدت افزایش یافت. اما دولت آمریکا، با اطلاع از این سوءاستفاده، به سرعت واکنش نشان داد و حجم زیادی طلا را وارد بازار کرد تا قیمت ها را به ثبات برساند. این اقدام ناگهانی، باعث سقوط شدید و ناگهانی قیمت طلا شد و خسارات مالی عظیمی به بار آورد. بسیاری از سرمایه گذاران ورشکست شدند و زندگی بسیاری از مردم تباه گشت. از آن روز به نام جمعه سیاه یاد می شود، نه به دلیل خرید، بلکه به خاطر یک بحران اقتصادی بزرگ که نشان از بی ثباتی و ناامیدی داشت.

نظریه حسابداران: سودهای مشکی، زیان های قرمز

یکی از نظریه های رایج تر و نزدیک تر به حوزه تجارت، مربوط به رسم قدیمی حسابداران است. در گذشته، حسابداران برای ثبت ضرر و زیان در دفاتر مالی خود از جوهر قرمز استفاده می کردند؛ رنگ قرمز نشانه ای از زیان بود. اما زمانی که کسب وکارها سودآور می شدند، از جوهر مشکی برای ثبت درآمدها و سودها استفاده می کردند. بر اساس این نظریه، فردای روز شکرگزاری، اغلب فروشگاه ها و خرده فروشی ها وارد دوره سوددهی می شدند. پس از ماه ها فعالیت که ممکن بود با ضرر همراه باشد، حجم بالای خریدهای قبل از کریسمس، ترازنامه ها را از قرمز به مشکی تغییر می داد. به همین دلیل، حسابداران و صاحبان کسب وکار این روز را بلک فرایدی یا جمعه مشکی می نامیدند، به معنای روزی که فروشگاه ها به سود می رسیدند و حساب ها سیاه می شدند. این نظریه به خوبی با ذات تجاری و سودآور بلک فرایدی همخوانی دارد و از جمله محتمل ترین ریشه های نام گذاری است.

پلیس فیلادلفیا: کابوس ترافیک و شلوغی

شاید ملموس ترین و معتبرترین روایت از ریشه نام گذاری بلک فرایدی به دهه ۱۹۶۰ در فیلادلفیا بازگردد. در آن زمان، فردای روز شکرگزاری، جمعیت عظیمی از خریداران و تماشاگران برای دیدن بازی فوتبال ارتش و نیروی دریایی، به مرکز شهر هجوم می آوردند. این ازدحام بی سابقه، باعث ترافیک سنگین، هرج و مرج و سردرگمی شدید برای پلیس و نیروهای خدماتی می شد. پلیس فیلادلفیا که از این شلوغی و ترافیک کلافه شده بود، این روز را جمعه سیاه نامید تا وضعیت دشوار و ناخوشایند شهر را توصیف کند. این اصطلاح به سرعت در میان مردم و رسانه ها رایج شد. هرچند که صاحبان فروشگاه ها در ابتدا از این نام با بار منفی خوششان نمی آمد و حتی تلاش کردند آن را به جمعه بزرگ (Big Friday) تغییر دهند، اما این تلاش ها موفقیت آمیز نبود و نام جمعه سیاه برای همیشه بر این روز پر از خرید ماندگار شد. این روایت، با توجه به شواهد و اسناد موجود، به عنوان یکی از قوی ترین نظریه ها در مورد ریشه نام گذاری بلک فرایدی شناخته می شود.

نظریه مرخصی کارگران: یک تعطیلات خودساخته

نظریه دیگری که کمتر شنیده شده، به عادت کارگران در اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی برمی گردد. بر اساس این روایت، بسیاری از کارگران آمریکایی به طور هماهنگ، فردای روز شکرگزاری را به بهانه های مختلف از محل کار خود مرخصی می گرفتند. هدف آن ها ایجاد یک تعطیلات چهار روزه و بلند (پنجشنبه شکرگزاری، جمعه، شنبه و یکشنبه) بود تا بتوانند زمان بیشتری را به خانواده و خریدهای قبل از کریسمس اختصاص دهند. این غیبت گسترده کارگران، برای مدیران کارخانه ها و کسب وکارها دردسرساز بود و آن ها این روز را جمعه سیاه می نامیدند، چرا که کارخانه ها با کمبود نیروی کار مواجه می شدند و بهره وری کاهش می یافت. هرچند این نظریه نیز بخشی از تاریخچه عبارت جمعه سیاه را روایت می کند، اما به اندازه نظریات پلیس فیلادلفیا و حسابداران، در شکل گیری بلک فرایدی کنونی تأثیرگذار نبوده است.

کدام داستان واقعی تر است؟ جمع بندی ریشه ها

در میان تمام روایت ها، به نظر می رسد که نظریه های مربوط به پلیس فیلادلفیا و حسابداران، ریشه های اصلی و محتمل تر نام گذاری بلک فرایدی هستند. در حالی که رسوایی بازار طلا اولین بار کلمه جمعه سیاه را وارد واژگان آمریکایی کرد، اما ارتباط مستقیمی با خرید نداشت. در مقابل، رویدادهای فیلادلفیا (شلوغی و ترافیک) و مفهوم حسابداری سودآوری (جوهر مشکی)، به طور مستقیم به جنبه های تجاری و اجتماعی این روز پیوند خورده اند و به شکلی که امروز می شناسیم، آن را شکل داده اند. رفته رفته، با وجود بار معنایی منفی کلمه سیاه، این روز به نمادی از فرصت های طلایی خرید و آغاز فصل کریسمس تبدیل شد و دیگر کسی آن را روزی بدشگون نمی دانست.

تکامل بلک فرایدی: از صف های طولانی تا کلیک های آنلاین

آنچه امروز به نام بلک فرایدی می شناسیم، حاصل دهه ها تکامل و تغییر است. از صف های طولانی و هیجان انگیز جلوی فروشگاه ها تا خریدهای سریع و آسان با چند کلیک، این رویداد مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده است.

پدیده درب شکن: تخفیف های دیوانه کننده و صف های جنون آمیز

در سالیان گذشته، یکی از مهم ترین جاذبه های بلک فرایدی، پدیده درب شکن (Doorbuster) بود. این اصطلاح به کالاهایی اطلاق می شد که با تخفیف های بسیار چشمگیر و باورنکردنی، گاه تا ۷۰ درصد زیر قیمت اصلی، عرضه می شدند. این کالاها معمولاً شامل محصولات پرطرفداری مانند گوشی های پرچم دار، تلویزیون های بزرگ، یا لباس های برند بودند که تعدادشان نیز بسیار محدود بود. نام درب شکن از آنجا می آمد که خریداران مشتاق، از ساعت ها قبل پشت درهای فروشگاه ها صف می کشیدند و به محض باز شدن درها، برای به دست آوردن این کالاها، هجوم می آوردند. این هجوم گاهی به قدری شدید بود که منجر به شکسته شدن درهای فروشگاه یا حتی درگیری و حوادث ناگوار می شد. پدیده درب شکن، به یک کاتالیزور اصلی برای جذب جمعیت به فروشگاه های فیزیکی تبدیل شده بود و هیجان و شور خاصی به بلک فرایدی می بخشید.

گسترش زمانی: پنجشنبه سیاه و هفته سیاه

با افزایش رقابت میان خرده فروشان، مفهوم بلک فرایدی نیز از یک روز واحد فراتر رفت. فروشگاه ها برای جذب مشتریان بیشتر و پیشی گرفتن از رقبا، حراج های خود را زودتر شروع کردند. این پدیده باعث شد که برخی از فروشگاه ها حتی در عصر روز شکرگزاری (پنجشنبه) نیز تخفیف های خود را آغاز کنند، که به آن پنجشنبه سیاه (Black Thursday) یا پنجشنبه طوسی نیز گفته می شد. رفته رفته، این تخفیف ها به یک هفته کامل (Black Week) گسترش یافتند و حتی با شروع ماه نوامبر، بسیاری از فروشگاه ها پیشنهادهای بلک فرایدی خود را آغاز می کردند. این گسترش زمانی، فرصت بیشتری را برای خریداران فراهم می آورد تا بدون عجله و ازدحام، خریدهای خود را انجام دهند و در عین حال، به فروشگاه ها نیز کمک می کرد تا فروش خود را در طول یک دوره طولانی تر به حداکثر برسانند.

انقلاب دیجیتال: ظهور دوشنبه سایبری (Cyber Monday) و هفته سایبری (Cyber Week)

با ورود اینترنت و گسترش روزافزون خریدهای آنلاین، بلک فرایدی نیز شاهد یک انقلاب بزرگ شد. بسیاری از مردم، به جای تحمل صف های طولانی و شلوغی فروشگاه ها، ترجیح می دادند از خانه و با آرامش خاطر خرید کنند. این تغییر در رفتار مصرف کننده، منجر به ظهور دوشنبه سایبری (Cyber Monday) شد. دوشنبه سایبری، که دوشنبه پس از بلک فرایدی است، به بزرگترین رویداد خرید آنلاین در سال تبدیل شد و فروشگاه های اینترنتی در این روز تخفیف های ویژه ای را ارائه می کردند. این رویداد، فرصتی دوباره برای کسانی بود که در بلک فرایدی فیزیکی موفق به خرید نشده بودند یا به دنبال راحتی خرید آنلاین بودند. به تدریج، این رویداد نیز گسترش یافت و به هفته سایبری (Cyber Week) تبدیل شد که شامل تخفیفات آنلاین در طول یک هفته کامل بود. رشد سرسام آور فروش آنلاین در دوشنبه سایبری، نشان دهنده تغییر جهت بازار و اهمیت روزافزون تجارت الکترونیک در دوران مدرن است. این پدیده حتی توانست افراد بزرگی مانند جف بیزوس، رئیس آمازون، را به ثروتمندترین فرد جهان تبدیل کند.

روی تاریک بلک فرایدی: حوادث، کلاهبرداری و انتقادات

در کنار هیجان و فرصت های خرید بی نظیر، بلک فرایدی همواره سایه های تاریکی نیز با خود حمل کرده است. ابعاد منفی این پدیده، از حوادث خشونت آمیز تا کلاهبرداری های زیرکانه و انتقادات اجتماعی، بخش جدایی ناپذیری از داستان واقعی بلک فرایدی را تشکیل می دهد.

خشونت، درگیری و جرم: فجایع پنهان

پدیده درب شکن و رقابت شدید برای به دست آوردن کالاهای با تخفیف ویژه، متأسفانه گاهی اوقات به خشونت و درگیری های فیزیکی میان خریداران منجر شده است. فشار روانی و هیجان بیش از حد، افراد را به رفتارهایی سوق می دهد که در روزهای عادی از آن ها سر نمی زند. گزارش هایی از حوادث تلخ، از جمله مرگ و میر و جراحات، در طول سالیان متمادی منتشر شده است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۰، درگیری های شدید در یک فروشگاه وال مارت، منجر به ۱۰ کشته و ۱۱۱ مصدوم شد. این اتفاقات، که اغلب در همان لحظات اولیه باز شدن در فروشگاه ها رخ می دهند، نشان دهنده جنبه ای نگران کننده از بلک فرایدی هستند که پلیس فیلادلفیا در ابتدا به خاطر آن این نام را انتخاب کرده بود. طبق آمار، بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳، مجموعاً ۱۷ مورد مرگ و ۱۲۵ مورد جراحت مرتبط با بلک فرایدی گزارش شده است.

بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳، پدیده بلک فرایدی نه تنها به معنای فرصت های بی نظیر خرید، بلکه با آماری نگران کننده همراه بوده است: ۱۷ مورد مرگ و ۱۲۵ مورد جراحت، که نتیجه مستقیم رقابت شدید و فشارهای روانی در مراکز خرید بوده است.

گران فروشی و تخفیف های غیرواقعی: فریب مشتری

یکی دیگر از رویه های تاریک بلک فرایدی، کلاهبرداری و فریب مشتریان از طریق تخفیف های غیرواقعی است. بسیاری از گزارش ها و تحقیقات نشان داده اند که برخی فروشگاه ها، پیش از آغاز بلک فرایدی، قیمت محصولات خود را افزایش می دهند تا با اعمال تخفیف، این توهم را ایجاد کنند که محصول با قیمت پایین تری به فروش می رسد، در حالی که قیمت واقعی آن تغییر چندانی نکرده یا حتی بالاتر رفته است. وبگاه WalletHub در بررسی های خود گزارش داده که ۱۴ درصد از کالاهای فروخته شده در بلک فرایدی، قیمتی برابر با روزهای عادی دارند و حتی ۱۷ درصد از این کالاها، با قیمتی بالاتر از روزهای غیر حراجی عرضه می شوند. این امر اهمیت هوشیاری و تحقیق دقیق مشتریان را قبل از خرید دوچندان می کند تا بتوانند تخفیف های واقعی را از فریبنده تشخیص دهند.

انتقادات زیست محیطی و مصرف گرایانه: هزینه های پنهان

بلک فرایدی با حجم عظیمی از خرید و مصرف بی رویه همراه است که انتقادات جدی فعالان محیط زیست و منتقدان فرهنگ مصرف گرایی را به دنبال دارد. خرید بی رویه کالاها، به خصوص پوشاک که طول عمر کوتاهی دارند، منجر به تولید مقادیر زیادی زباله و فشار بر منابع طبیعی می شود. این رویداد، فرهنگ بیشتر بخر، سریع تر دور بینداز را تقویت می کند و به افزایش ردپای کربن و آلودگی های زیست محیطی کمک می کند. منتقدان معتقدند که بلک فرایدی، به جای رفع نیازهای واقعی، به تحریک نیازهای کاذب و تشویق به خریدهای غیرضروری دامن می زند، که هزینه های پنهان و بلندمدتی برای جامعه و محیط زیست به همراه دارد. این انتقادات، لزوم تفکر عمیق تر درباره الگوهای مصرف و ترویج خریدهای آگاهانه و پایدار را یادآور می شود.

بلک فرایدی در گستره جهان: یک پدیده جهانی با رنگ های محلی

آنچه در ابتدا یک سنت آمریکایی بود، به سرعت مرزها را درنوردید و به یک پدیده جهانی تبدیل شد. اما بلک فرایدی در هر کشور، با توجه به فرهنگ و شرایط محلی، رنگ و بوی خاص خود را پیدا کرده است.

آمریکا: قلب تپنده بلک فرایدی

آمریکا بی شک قلب تپنده و خاستگاه اصلی بلک فرایدی است. هیچ یک از فروشگاه های آفلاین و آنلاین در این کشور نمی توانند از موج تخفیف های این روز جان سالم به در ببرند، چرا که عدم مشارکت به معنای از دست دادن حجم عظیمی از فروش و متحمل شدن ضرر خواهد بود. بلک فرایدی در آمریکا آنچنان فراگیر است که در شهرهایی مانند هیوستون، لاس وگاس، لس آنجلس، مینیاپولیس و اورلاندو، فروشگاه های خرده فروش، نمایندگی برندها و فروشگاه های زنجیره ای بزرگ، بهترین پیشنهادها را به خریداران ارائه می دهند. در سال ۲۰۲۳، نزدیک به ۱۸۲ میلیون نفر در هفته منتهی به بلک فرایدی خرید کرده اند که ۷۲ درصد از این خریدها به صورت حضوری بوده است، که نشان از اهمیت فروشگاه های فیزیکی در این رویداد دارد.

بریتانیا: از هشدار پلیس تا حراج جهانی

در بریتانیا، عبارت بلک فرایدی در گذشته معنای متفاوتی داشت و به آخرین جمعه پیش از کریسمس اطلاق می شد. در آن روز، پلیس و سرویس سلامت همگانی خود را برای مقابله با بار سنگینی که بر دوش مراکز اورژانسی قرار می گرفت، آماده می کردند. این روز بیشتر یادآور شلوغی و حوادث مرتبط با جشن ها بود تا خرید. با این حال، در سال ۲۰۱۳ شرکت ازدا تلاش کرد تا مفهوم بلک فرایدی آمریکایی را در بریتانیا جا بیندازد و از آن زمان، این پدیده به سرعت در این کشور فراگیر شد. با پیوستن خرده فروشان بیشتر، پلیس بارها مجبور به مداخله در فروشگاه ها برای کنترل جمعیت خریداران شد. در سال ۲۰۱۵، میزان خرید از فروشگاه های فیزیکی و آنلاین در بریتانیا از ۲ میلیون پوند گذشت و بلک فرایدی به پرمنفعت ترین روز خرید در این کشور تبدیل شد.

روسیه: فراز و نشیب های پذیرش

روسیه نیز از جمله کشورهایی است که بلک فرایدی در سال های اخیر به آن راه یافته است. در ابتدا، این رویداد با چالش هایی روبرو بود؛ برخی از مغازه داران تنها از نام حراجی استفاده می کردند و نه تنها تخفیفی ارائه نمی دادند، بلکه گاهی قیمت ها را افزایش نیز می دادند. این اقدام باعث ناامیدی خریداران و ایجاد بدبینی نسبت به بلک فرایدی شد. اما رفته رفته، با گذر سال ها و تأثیر فروشگاه های آنلاین معتبر جهانی مانند آمازون و همچنین پلتفرم های بومی مانند Promokodabra، فرهنگ واقعی بلک فرایدی در روسیه نیز جا افتاد. اکنون، بلک فرایدی در روسیه به حدی رونق گرفته که پیش بینی می شود هر ساله رکوردهای جدیدی در فروش به ثبت برساند و خریداران روسی به طور متوسط بیش از ۱۳۴ دلار در این روز خرید می کنند.

فرانسه، کانادا، هند، نیجریه، پاکستان: گسترش بی وقفه

بلک فرایدی بدون توقف به دیگر نقاط جهان نیز گسترش یافته است. در فرانسه، پایتخت مد جهان، این پدیده از سال ۲۰۱۴ جا افتاد و غول های تجاری مانند اپل و آمازون با تخفیف های چشمگیر، مردم را به فروشگاه های خود کشاندند. فرانسوی ها نیز از ترجمه لغوی Vendredi noir برای این روز استفاده می کنند. در کانادا، این سنت از سال ۲۰۰۸ آغاز شد و به اوج خود در سال ۲۰۱۲ رسید. زمانی که ارزش دلار کانادا از آمریکا بالاتر بود، بسیاری از کانادایی ها برای خرید به آمریکا سفر می کردند، اما با کاهش این تفاوت و گسترش بلک فرایدی در کانادا، فروشگاه های محلی توانستند مشتریان را جذب کنند و اکنون خرید آنلاین در بلک فرایدی در این کشور رواج بیشتری دارد. در هند، بازارهای اینترنتی بزرگی مانند Flipkart، Snapdeal و آمازون با تخفیف های جذاب این روز را برگزار می کنند و میل به برگزاری بلک فرایدی در جمعیت میلیاردی این کشور روز به روز بیشتر می شود. در نیجریه و پاکستان نیز، غول های آنلاین محلی مانند Konga، Jumia و Daraz.pk، پیشگامان معرفی و گسترش بلک فرایدی بوده اند و هیجان این روز را در میان مردم زنده نگه می دارند.

چین و روز مجردها: جایگزین بومی

در حالی که بلک فرایدی در اکثر نقاط جهان رواج یافته، کشور چین سنت خرید بزرگ خود را دارد. روز مجردها (Singles’ Day) که در تاریخ ۱۱ نوامبر (۱۱/۱۱) برگزار می شود، یک هفته پیش از بلک فرایدی، به بزرگترین رویداد خرید آنلاین در جهان تبدیل شده است. این روز که ریشه های بومی در چین دارد و قدمت آن به اوایل دهه ۱۹۹۰ بازمی گردد، با رکوردهای فروش خیره کننده ای همراه است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۵، فروش آنلاین در این روز به ۱۴.۳ میلیارد دلار رسید. این پدیده نشان می دهد که حتی در برابر موج جهانی بلک فرایدی، برخی کشورها ترجیح می دهند با ایجاد رویدادهای بومی و متناسب با فرهنگ خود، نیازهای مصرف کنندگان را برآورده سازند.

خاورمیانه: جمعه سفید

در منطقه خاورمیانه، بلک فرایدی با یک تغییر نام فرهنگی همراه شد. فروشگاه آنلاین قدرتمند Souq (که بعدها توسط آمازون خریداری شد)، برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ این رویداد را برگزار کرد و برای هماهنگی با فرهنگ و مقدسات منطقه، نام آن را به جمعه سفید (White Friday) تغییر داد. صفت سفید در فرهنگ اسلامی معنای مثبتی دارد و با جشن و مبارکی همراه است، در حالی که سیاه ممکن است بار منفی داشته باشد. این ابتکار با استقبال گسترده ای روبرو شد و امروزه در کنار عبارت جهانی بلک فرایدی، در حوزه خلیج فارس عبارت جمعه سفید رسمیت بیشتری یافته و بسیاری از فروشگاه ها در این روز با همین نام به ارائه تخفیف می پردازند.

بلک فرایدی در ایران: حراجمعه و چالش های خاص آن

پدیده بلک فرایدی با وجود ریشه های غربی، در سال های اخیر به ایران نیز راه یافته و با تغییرات و ویژگی های خاص خود، جایگاهی در فرهنگ خرید ایرانی پیدا کرده است.

ورود و جا افتادن: بامیلو و موج حراجمعه

ورود بلک فرایدی به ایران به دهه ۱۳۹۰ بازمی گردد. در سال ۱۳۹۴، فروشگاه اینترنتی بامیلو برای اولین بار، حراجی مشابه بلک فرایدی را با نام بومی حراجمعه برگزار کرد. این ابتکار به سرعت مورد توجه قرار گرفت و پس از آن، سایر فروشگاه های آنلاین بزرگ مانند دیجی کالا نیز به این موج پیوستند. حراجمعه به تدریج در میان خریداران ایرانی، به خصوص نسل جوان تر و کاربران اینترنتی، جا افتاد و به یکی از بزرگترین رویدادهای خرید سالانه تبدیل شد. این رویداد، فرصتی را فراهم کرد تا خریداران ایرانی نیز بتوانند کالاهای مورد نیاز خود را با تخفیف های ویژه تهیه کنند.

مواجهه با فرهنگ و اقتصاد ایرانی: انتقادات و فرصت ها

حراجمعه در ایران، با توجه به تفاوت های فرهنگی و اقتصادی، مواجهه ای پیچیده داشته است. از یک سو، این پدیده با انتقادات اجتماعی از سوی برخی فعالان سیاسی، رسانه ای و صاحب نظران مواجه شده است. این منتقدان، حراجمعه را به عنوان نمادی از مصرف گرایی بی رویه و تهاجم فرهنگی غربی تلقی می کنند که ممکن است با ارزش های جامعه ایرانی در تضاد باشد. از سوی دیگر، حراجمعه در شرایطی در ایران رشد کرده که معمولاً در روزهای منتهی به نوروز، مناسبت ویژه ای برای ارائه تخفیف از سوی فروشگاه ها وجود ندارد؛ این رویداد می تواند فرصتی برای جبران این خلاء و تحریک بازار داخلی باشد، هرچند که زمان بندی آن (آذرماه) با فصل اوج خرید در آستانه نوروز (اسفندماه) فاصله دارد.

چالش های عملیاتی: اختلالات اینترنتی و تردید در تخفیف ها

یکی از چالش های مهم حراجمعه در ایران، مسئله زیرساخت اینترنت است. حجم بالای ترافیک و خرید آنلاین در این روز، گاهی اوقات منجر به اختلال در پهنای باند و حتی قطعی یا کندی وب سایت های فروشگاهی می شود. به عنوان مثال، در جمعه سیاه سال ۱۴۰۲، فروشگاه اینترنتی دیجی کالا با فروش چهار میلیون و ۹۶۷ هزار کالا و ثبت ۹۷۵ هزار سفارش، رکوردهای بزرگی را به ثبت رساند که نشان دهنده حجم بالای ترافیک است. اینستاگرام نیز به عنوان دومین پلتفرم فروش آنلاین در این روز شناخته شد. اما در کنار این حجم از تراکنش ها، تردیدهای جدی درباره واقعی بودن تخفیف ها و گزارش هایی از کلاهبرداری نیز وجود دارد. بسیاری از کاربران ایرانی از افزایش قیمت ها پیش از حراج و اعمال تخفیف های صوری گلایه دارند که این موضوع، بی اعتمادی را در میان خریداران افزایش می دهد و لزوم نظارت دقیق تر را یادآور می شود.

در ایران، چالش های زیرساختی و تردیدهای گسترده در مورد واقعی بودن تخفیف ها، موجب شده تا تجربه حراجمعه برای بسیاری از خریداران، با دغدغه هایی همراه باشد؛ جایی که انتظار تخفیف های چشمگیر، گاه با افزایش قیمت های صوری و بی اعتمادی جایگزین می شود.

آینده بلک فرایدی در ایران

با وجود چالش ها و انتقادات، به نظر می رسد که بلک فرایدی یا حراجمعه، جای خود را در تقویم خرید ایرانیان باز کرده و در حال تثبیت است. پتانسیل بالای بازار ایران و علاقه مردم به خریدهای مقرون به صرفه، تضمین کننده ادامه حیات این پدیده است. اما برای آینده ای روشن تر، فروشگاه ها نیاز دارند تا شفافیت بیشتری در مورد تخفیف ها داشته باشند و زیرساخت های آنلاین نیز باید تقویت شوند تا تجربه خریدی روان و رضایت بخش برای مشتریان فراهم شود. با افزایش آگاهی عمومی و مطالبه برای تخفیف های واقعی، حراجمعه می تواند به یک رویداد مثبت و مؤثر در اقتصاد دیجیتال ایران تبدیل شود.

جمع بندی: داستان واقعی، درسی برای خریداران

داستان واقعی بلک فرایدی، روایتی پیچیده از یک روز است که از ریشه هایی مبهم در رسوایی بازار طلا و شلوغی های فیلادلفیا آغاز شد و به تدریج به بزرگترین رویداد خرید در جهان تبدیل گشت. این روز، نمادی از رقابت بی حد و حصر در تجارت و هیجان وصف ناپذیر خرید است که در هر گوشه از دنیا، از آمریکا گرفته تا خاورمیانه و ایران، با رنگ و بوی خاص خود تجربه می شود. ما دیدیم که چگونه از صف های طولانی و پدیده درب شکن به کلیک های سریع و دوشنبه سایبری رسیدیم و چگونه این رویداد توانسته است تاثیرات گسترده ای بر اقتصاد و فرهنگ مصرف گرایی در سراسر جهان بگذارد.

اما در پس این تخفیف ها و شور خرید، روی تاریکی نیز نهفته است؛ از حوادث ناگوار و درگیری های خشونت آمیز گرفته تا کلاهبرداری ها و تخفیف های غیرواقعی که اعتماد مشتریان را خدشه دار می کند. این داستان واقعی، درسی ارزشمند برای همه ماست: در هر خریدی، به خصوص در روزهای حراج، هوشیاری و آگاهی حرف اول را می زند. ضروری است که قبل از هر اقدامی، قیمت ها را با دقت بررسی کنیم، کیفیت کالاها را بسنجیم و فریب تبلیغات پرزرق و برق را نخوریم. بلک فرایدی، فراتر از یک روز خرید، فرصتی برای تفکر درباره الگوهای مصرفی ما و تأثیری است که هر خرید کوچک و بزرگ ما بر جامعه، اقتصاد و محیط زیست می گذارد. با خریدی آگاهانه و هوشمندانه، می توانیم از فرصت های این روز پرهیاهو به بهترین شکل بهره ببریم و از افتادن در دام های احتمالی جلوگیری کنیم.

جمعه سیاه، فراتر از یک روز خرید، آینه ای است از رقابت شدید و هیجان مصرف گرایی. خریداران هوشمند، این روز را فرصتی برای بررسی دقیق قیمت ها و خریدی آگاهانه می بینند، نه تنها یک میدان برای هجوم به سمت تخفیف های چشمگیر.

دکمه بازگشت به بالا