خلاصه کتاب جامعه مدنی و ارتقای سواد رسانه ای | ایگور کانجیج

خلاصه کتاب جامعه مدنی و ارتقای سواد رسانه ای – اطلاعاتی ( نویسنده ایگور کانجیج )
کتاب جامعه مدنی و ارتقای سواد رسانه ای – اطلاعاتی اثر ایگور کانجیج، بر نقش حیاتی سازمان های جامعه مدنی (CSOs) در تقویت توانایی افراد برای درک، تحلیل و مشارکت فعالانه در دنیای پیچیده رسانه ها تاکید می کند. این اثر جامع، به مخاطبان کمک می کند تا اهمیت سواد رسانه ای را در عصر دیجیتال دریابند و چگونگی تأثیر جامعه مدنی در آگاهی بخشی عمومی را به وضوح مشاهده کنند.
در دنیای امروز که اطلاعات با سرعت سرسام آوری در جریان است و مرزهای واقعیت و برداشت گاهی در هم می آمیزند، مجهز شدن به ابزاری قدرتمند برای تشخیص و تحلیل محتوای رسانه ای از اهمیت حیاتی برخوردار است. این ابزار چیزی نیست جز سواد رسانه ای و اطلاعاتی (MIL). ایگور کانجیج، نویسنده برجسته در این حوزه، با کتاب ارزشمند خود جامعه مدنی و ارتقای سواد رسانه ای – اطلاعاتی، نگاهی عمیق به این موضوع می اندازد و نقش کمتر دیده شده اما محوری سازمان های جامعه مدنی را در این عرصه به تصویر می کشد. این مقاله کوششی است برای ارائه عصاره ای از این کتاب، تا خوانندگان بتوانند بدون نیاز به مطالعه کامل آن، درکی جامع و تحلیلی از مفاهیم، استدلال ها و یافته های کلیدی نویسنده به دست آورند و به نیازهای پژوهشی و اطلاعاتی خود به بهترین نحو پاسخ دهند.
کلیات و مضامین اصلی کتاب از دیدگاه کانجیج
زمانی که به مطالعه کتاب جامعه مدنی و ارتقای سواد رسانه ای – اطلاعاتی می پردازیم، بلافاصله درمی یابیم که محور کانونی آن بر تبیین نقش سازمان های جامعه مدنی (CSOs) به عنوان بازیگرانی کلیدی در ارتقای سواد رسانه ای و اطلاعاتی (MIL) متمرکز است. کانجیج معتقد است که این سازمان ها، با توجه به ساختار و ماهیت فعالیت هایشان، می توانند پلی مؤثر میان اطلاعات و آگاهی در جامعه باشند.
ایگور کانجیج با رویکردی چندرشته ای به موضوع می نگرد. این یعنی او تنها از یک زاویه به سواد رسانه ای نمی پردازد، بلکه ابعاد مختلف آن را از منظر علوم سیاسی، مطالعات رسانه، علم ارتباطات و جامعه شناسی مورد بررسی قرار می دهد. این جامعیت به خواننده کمک می کند تا درک عمیق تری از پیچیدگی های سواد رسانه ای و ارتباط آن با ساختارهای اجتماعی و سیاسی پیدا کند. پژوهش های نویسنده، عمدتاً در بستر اتحادیه اروپا و به ویژه در چارچوب پروژه TRANSLIT انجام شده است. این تمرکز جغرافیایی، اگرچه ممکن است برخی محدودیت ها در تعمیم پذیری مطلق به جوامع دیگر ایجاد کند، اما درک دقیقی از چالش ها و راهکارهای موجود در یک بستر خاص را فراهم می آورد.
هدف اصلی ایگور کانجیج از نگارش این کتاب، فراهم آوردن چارچوبی برای درک و ارزیابی فعالیت های CSOs در حوزه سواد رسانه ای است. او تلاش می کند تا مشخص کند این سازمان ها چگونه عمل می کنند، با چه چالش هایی روبرو هستند و چگونه می توانند اثربخشی خود را افزایش دهند. این چارچوب به سیاست گذاران، فعالان مدنی و پژوهشگران کمک می کند تا با دیدی بازتر به برنامه ریزی و اجرای پروژه های مرتبط با سواد رسانه ای بپردازند.
ایگور کانجیج با تاکید بر نقش CSOs، نشان می دهد که ارتقای سواد رسانه ای تنها وظیفه نهادهای دولتی نیست، بلکه نیازمند مشارکت فعالانه ای از سوی گروه های مستقل و مردمی است که ارتباط نزدیکی با بطن جامعه دارند.
مفاهیم بنیادی و تعاریف محوری در کتاب
برای درک کامل ایده های ایگور کانجیج، ضروری است که با تعاریف و مفاهیم بنیادی که او در کتابش مطرح می کند، آشنا شویم. این تعاریف، زیربنای استدلال های او را تشکیل می دهند و راهنمایی برای فهم نقش جامعه مدنی در ارتقای سواد رسانه ای فراهم می آورند.
سواد رسانه ای و اطلاعاتی (MIL): تعریف ایگور کانجیج
کانجیج سواد رسانه ای و اطلاعاتی (Media and Information Literacy – MIL) را فراتر از صرفاً سواد دیجیتال می داند. او MIL را توانایی هایی چندوجهی تعریف می کند که شامل درک، تحلیل انتقادی، ارزیابی، تولید و مشارکت فعال در محتوای رسانه ای می شود. این تعریف گسترده، بر این نکته تاکید دارد که سواد رسانه ای فقط به معنای استفاده از ابزارهای دیجیتال نیست، بلکه شامل مهارت های شناختی و تحلیلی عمیق تری است که به فرد امکان می دهد تا با هوشیاری در فضای اطلاعاتی حرکت کند.
- درک: توانایی شناخت انواع رسانه ها و کارکرد آن ها.
- تحلیل انتقادی: قدرت بررسی و زیر سؤال بردن پیام های رسانه ای.
- ارزیابی: مهارت تشخیص صحت، اعتبار و کیفیت اطلاعات.
- تولید: قابلیت خلق محتوای رسانه ای مسئولانه و مؤثر.
- مشارکت: توانایی تعامل فعال و سازنده با محتوای رسانه ای و دیگر کاربران.
ایگور کانجیج تفاوت های کلیدی بین سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی را نیز روشن می سازد و نشان می دهد که چگونه این دو مفهوم به یکدیگر پیوند خورده و یک کل واحد را تشکیل می دهند. سواد اطلاعاتی بیشتر بر دسترسی، یافتن، ارزیابی و استفاده از اطلاعات تمرکز دارد، در حالی که سواد رسانه ای به تحلیل انتقادی پیام ها، شناخت ساختارهای رسانه ای و درک تأثیرات آن ها می پردازد. ترکیب این دو، به فرد بینشی کامل برای ناوبری در اکوسیستم پیچیده اطلاعاتی امروز می دهد.
اهمیت تبدیل واکاوی رسانه ها به یک عادت فکری، یکی از مهمترین پیام های کانجیج است. او معتقد است که سواد رسانه ای نباید یک مهارت یک باره یا مقطعی باشد، بلکه باید به بخشی جدایی ناپذیر از تفکر روزمره افراد تبدیل شود. این یعنی افراد باید دائماً پیام های دریافتی را زیر سؤال ببرند، منبع آن ها را بررسی کنند و به دنبال دیدگاه های مختلف باشند.
جامعه مدنی و سازمان های جامعه مدنی (CSOs): تعریف از دیدگاه کتاب
کانجیج جامعه مدنی را مجموعه ای از سازمان ها و گروه های غیردولتی تعریف می کند که به صورت مستقل از دولت و بازار عمل می کنند و هدفشان ارتقای منافع عمومی است. سازمان های جامعه مدنی (CSOs) از دیدگاه او، شامل انجمن ها، بنیادها، سازمان های غیرانتفاعی و جنبش های اجتماعی می شوند که در حوزه های مختلف از جمله آموزش، محیط زیست، حقوق بشر و سواد رسانه ای فعالیت می کنند.
کانجیج این سازمان ها را به عنوان متولیان سواد رسانه ای معرفی می کند. او بر رابطه مستقیم و مثبتی که بین مشارکت مدنی و سطح سواد رسانه ای وجود دارد، تأکید می ورزد. به این معنا که هرچه افراد فعال تر در جامعه مدنی مشارکت کنند، تمایل و توانایی بیشتری برای درک انتقادی رسانه ها پیدا می کنند و بالعکس، افزایش سواد رسانه ای نیز می تواند به تقویت مشارکت مدنی منجر شود.
این ارتباط دو سویه، نشان دهنده پتانسیل عظیم CSOs در ایجاد تغییرات مثبت در جامعه است. آن ها می توانند با آموزش، آگاهی بخشی و توانمندسازی افراد، به ارتقای سطح سواد رسانه ای کمک کرده و به نوبه خود، شهروندانی آگاه تر و مشارکت جوتر پرورش دهند.
بررسی عمیق نقش سازمان های جامعه مدنی (CSOs) در ارتقای MIL
ایگور کانجیج در کتاب خود، به تفصیل به این سؤال می پردازد که چرا سازمان های جامعه مدنی (CSOs) بهترین گزینه برای ایفای نقش محوری در ارتقای سواد رسانه ای و اطلاعاتی (MIL) هستند. پاسخ او در چندین ویژگی منحصربه فرد این سازمان ها نهفته است که آن ها را از نهادهای دولتی یا بخش خصوصی متمایز می کند.
دلایل اهمیت CSOs در ارتقای سواد رسانه ای
سازمان های جامعه مدنی دارای استقلال نسبی از دولت و نهادهای تجاری هستند، که به آن ها امکان می دهد بدون محدودیت های بوروکراتیک یا فشارهای مالی، به موضوعات حساس بپردازند. این استقلال، باعث افزایش اعتماد عمومی به فعالیت های آن ها می شود. نزدیکی CSOs به مردم، یکی دیگر از نقاط قوت آن هاست. این سازمان ها اغلب در سطح محلی و با گروه های هدف خاص کار می کنند، که به آن ها امکان می دهد نیازهای واقعی جامعه را بهتر درک کرده و برنامه هایی متناسب با آن طراحی کنند. ظرفیت های نوآورانه CSOs نیز قابل توجه است؛ آن ها به دلیل ساختار منعطف تر و کمتر سلسله مراتبی، می توانند روش های جدید و خلاقانه ای را برای آموزش و آگاهی بخشی به کار گیرند که شاید در نهادهای رسمی امکان پذیر نباشد.
همچنین، CSOs اغلب به عنوان صدای گروه های به حاشیه رانده شده عمل می کنند و می توانند به موضوعاتی بپردازند که ممکن است مورد توجه دولت یا رسانه های جریان اصلی قرار نگیرند. این ویژگی به آن ها قدرت می دهد تا سواد رسانه ای را به شیوه ای فراگیرتر و عادلانه تر ارتقا دهند و اطمینان حاصل کنند که همه اقشار جامعه به این مهارت حیاتی دسترسی پیدا می کنند.
چالش ها و ریسک ها پیش روی CSOs
با وجود پتانسیل های فراوان، فعالیت های CSOs در حوزه سواد رسانه ای با چالش ها و ریسک های متعددی روبرو است. یکی از مهمترین موانع، محدودیت های مالی است. بسیاری از این سازمان ها به کمک های مالی و پروژه های کوتاه مدت وابسته هستند که پایداری فعالیت های آن ها را به خطر می اندازد. محدودیت های قانونی و بوروکراتیک نیز می تواند مانعی برای آزادی عمل آن ها باشد، به ویژه در جوامعی که فضای مدنی بسته است.
عدم هماهنگی بین سازمان های مختلف جامعه مدنی و فقدان انگیزه های نهادی نیز از دیگر چالش هاست. این سازمان ها گاهی به صورت جزیره ای عمل می کنند و از هم افزایی لازم برای دستیابی به تأثیرگذاری بیشتر بی بهره می مانند. کانجیج در کتابش به این موضوع می پردازد که چگونه می توان با ایجاد سازوکارهای هماهنگ سازی، این چالش ها را کاهش داد.
مدل پیشنهادی کانجیج برای هماهنگ سازی
ایگور کانجیج برای فائق آمدن بر چالش های عدم هماهنگی، یک مدل شش گانه برای هماهنگ سازی فعالیت های CSOs در اتحادیه اروپا و فراتر از آن ارائه می دهد. این مدل به سازمان ها کمک می کند تا با همکاری یکدیگر، اثربخشی برنامه های سواد رسانه ای خود را به حداکثر برسانند. این مدل شامل ابعاد مختلفی است:
- سیاست گذاری: تبیین نقش CSOs در فرآیندهای سیاست گذاری ملی و بین المللی مرتبط با سواد رسانه ای.
- انگیزه: ایجاد انگیزه های قوی تر برای سازمان ها جهت ورود و فعالیت در حوزه سواد رسانه ای، فراتر از صرفاً مسئولیت اجتماعی.
- مسئولیت اجتماعی: تاکید بر اینکه ارتقای سواد رسانه ای باید به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از مسئولیت اجتماعی هر سازمان مدنی در نظر گرفته شود.
- همکاری شبکه ای: تشویق به ایجاد شبکه ها و پلتفرم هایی برای تبادل دانش و تجربه بین CSOs.
- آموزش و ظرفیت سازی: ارائه آموزش های لازم به فعالان CSOs برای بهبود مهارت های آن ها در طراحی و اجرای برنامه های سواد رسانه ای.
- پایش و ارزیابی: تدوین معیارهایی برای ارزیابی اثربخشی فعالیت ها و تضمین بهبود مستمر.
کانجیج در کتاب خود بر این نکته تاکید دارد که ارتقای سواد رسانه ای معمولاً از مسئولیت اجتماعی و انگیزه های درونی CSOs نشأت می گیرد، نه صرفاً وظایف قانونی. این یعنی، برخلاف بسیاری از نهادهای دولتی که ممکن است از روی اجبار قانونی به این حوزه وارد شوند، CSOs با انگیزه و باور قلبی به اهمیت سواد رسانه ای عمل می کنند. این تفاوت در انگیزه، می تواند به نتایج عمیق تر و پایدارتری منجر شود.
یافته ها و نتایج کلیدی پروژه تحقیقاتی TRANSLIT
یکی از ارکان اصلی کتاب ایگور کانجیج، تکیه بر یافته های پروژه تحقیقاتی TRANSLIT است. این پروژه، یک مطالعه جامع اروپایی است که با هدف درک و ارزیابی فعالیت های سواد رسانه ای در کشورهای عضو اتحادیه اروپا انجام شده است. نتایج این پروژه، بینش های ارزشمندی را در مورد وضعیت فعلی سواد رسانه ای و نقش سازمان های جامعه مدنی در آن فراهم می آورد.
معرفی پروژه TRANSLIT
پروژه TRANSLIT (Transnational Media Literacy) به منظور بررسی دقیق فعالیت ها و اقدامات مرتبط با سواد رسانه ای در ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا راه اندازی شد. ماهیت این پروژه، تحقیقاتی و تحلیلی است و هدف آن شناسایی الگوها، نقاط قوت و ضعف، و چالش های موجود در ارتقای سواد رسانه ای در بستر اروپایی بود. متدولوژی پروژه شامل جمع آوری داده ها از سازمان های مختلف، تحلیل سیاست گذاری ها، و بررسی پروژه های عملی در این زمینه است.
یکی از دستاوردهای مهم TRANSLIT، فراهم آوردن یک پایگاه داده غنی از فعالیت های سواد رسانه ای بود که به کانجیج اجازه می دهد تا تحلیلی مبتنی بر شواهد ارائه دهد. این پروژه به پژوهشگران و سیاست گذاران دیدگاه جامعی از چشم انداز سواد رسانه ای در اروپا می بخشد.
آمار و الگوهای کشف شده
بر اساس تحلیل های پروژه TRANSLIT، چندین الگوی مهم در فعالیت های سواد رسانه ای کشف شد:
-
تمرکز بر گروه های سنی: عمده فعالیت ها بر گروه های سنی نوجوان و جوان (دانش آموزان و متخصصان جوان تر) متمرکز بوده است. این در حالی است که کم توجهی قابل ملاحظه ای به افراد مسن وجود دارد، که با توجه به حضور فزاینده این گروه سنی در فضای دیجیتال و آسیب پذیری آن ها در برابر اطلاعات نادرست، یک خطر جدی محسوب می شود. این نشان می دهد که شکافی در پوشش گروه های سنی مختلف وجود دارد که نیازمند توجه بیشتر است.
-
دسته بندی پروژه ها: پروژه ها بر اساس ماهیت و تمرکزشان دسته بندی شده اند:
- بر اساس منابع (173 پروژه): پروژه هایی که بر تولید منابع آموزشی و ابزارهای سواد رسانه ای تمرکز دارند.
- مشارکت کاربر نهایی (107 پروژه): فعالیت هایی که مستقیماً کاربران را درگیر فرآیند آموزش و توانمندسازی می کنند.
- تحقیق (78 پروژه): مطالعات و پژوهش هایی که به درک بهتر چالش ها و فرصت های سواد رسانه ای می پردازند.
- کمپین ها (77 پروژه): برنامه های آگاهی بخش و تبلیغاتی برای افزایش سواد رسانه ای در سطح وسیع.
- پلتفرم های شبکه ای (66 پروژه): ایجاد بسترهای آنلاین برای تبادل اطلاعات و همکاری میان فعالان سواد رسانه ای.
-
کانال های ارتباطی پرکاربرد: پروژه TRANSLIT همچنین کانال های ارتباطی را که برای ارائه برنامه های سواد رسانه ای مورد استفاده قرار گرفته اند، شناسایی کرد. این کانال ها شامل موارد زیر می شوند:
- تفکر انتقادی (403): برنامه هایی که مهارت های تحلیل و ارزیابی انتقادی را در مخاطبان تقویت می کنند.
- کاربرد رسانه (385): آموزش های مربوط به نحوه استفاده صحیح و ایمن از ابزارهای رسانه ای.
- مشارکت و تعامل (323): فعالیت هایی که به کاربران امکان مشارکت فعال در تولید و نشر محتوا را می دهند.
- خلاقیت (264): برنامه هایی که جنبه های خلاقانه تولید محتوا را آموزش می دهند.
- گفت وگوی میان فرهنگی (162): فعالیت هایی که بر تبادل دیدگاه ها و درک متقابل فرهنگی از طریق رسانه تمرکز دارند.
تحلیل مقایسه ای
یکی از مهمترین دستاوردهای پروژه TRANSLIT و کتاب کانجیج، این است که برای اولین بار در اروپا امکان مقایسه و تحلیل نقش سازمان های جامعه مدنی در سطح کشور در زمینه سواد رسانه ای و سواد رسانه ای-اطلاعاتی را فراهم آورده است. این امکان مقایسه، به پژوهشگران و سیاست گذاران این فرصت را می دهد که بهترین شیوه ها (best practices) را شناسایی کرده و آن ها را در کشورهای دیگر به کار گیرند. با درک تفاوت ها و شباهت ها در رویکردهای ملی، می توان به سمت یک استراتژی جامع تر و مؤثرتر در سطح اروپا حرکت کرد. این تحلیل مقایسه ای نه تنها درک عمیق تری از پویایی های منطقه ای ارائه می دهد، بلکه الهام بخش رویکردهای نوین در مقیاس جهانی نیز خواهد بود.
پیامدهای عملی و توصیه های نویسنده
کتاب ایگور کانجیج تنها به تحلیل وضعیت موجود بسنده نمی کند، بلکه راهکارهای عملی و توصیه های ارزشمندی را نیز برای نهادینه سازی سواد رسانه ای در جامعه ارائه می دهد. این توصیه ها، برگرفته از پژوهش های گسترده و تحلیل دقیق یافته های پروژه TRANSLIT هستند و می توانند راهنمای عمل برای فعالان، سیاست گذاران و عموم مردم باشند.
راهکارهای عملی برای نهادینه سازی سواد رسانه ای
کانجیج معتقد است که برای تبدیل سواد رسانه ای از یک مهارت صرف به یک عادت جمعی، نیاز به رویکردهای چندوجهی است. او بر موارد زیر تأکید می کند:
- ادغام در آموزش رسمی: سواد رسانه ای باید به طور منظم و ساختارمند در برنامه های درسی مدارس و دانشگاه ها گنجانده شود. این بدان معناست که از سنین پایین، کودکان و نوجوانان باید با مفاهیم پایه ای سواد رسانه ای آشنا شوند.
- آموزش مداوم برای بزرگسالان: با توجه به تغییرات سریع در چشم انداز رسانه ای، برنامه های آموزشی برای بزرگسالان و افراد مسن نیز حیاتی است. این برنامه ها می توانند در قالب کارگاه های آموزشی، دوره های آنلاین یا کمپین های آگاهی بخش ارائه شوند.
- ایجاد منابع آموزشی قابل دسترس: تولید و توزیع محتوای آموزشی با کیفیت بالا، آسان فهم و متناسب با نیازهای گروه های مختلف جامعه. این منابع باید به راحتی در دسترس همگان قرار گیرند.
- تقویت همکاری های بین بخشی: تشویق همکاری میان سازمان های جامعه مدنی، دولت، بخش خصوصی، نهادهای آموزشی و رسانه ها برای ایجاد یک اکوسیستم حمایتی از سواد رسانه ای.
اهمیت رویکرد پیشگیرانه در مواجهه با آسیب های رسانه ای
کانجیج به وضوح بیان می کند که اغلب جوامع تنها پس از آشکار شدن پیامدهای نامناسب رسانه ها، مشکلات اخلاقی و رفتاری، یا آسیب های اجتماعی ناشی از آن ها، به راه حل های درمانی و واکنشی می اندیشند. اما او رویکرد پیشگیرانه را به مراتب مؤثرتر می داند. تجهیز افراد به ابزار قدرتمند سواد رسانه ای و اطلاعاتی در عصر دیجیتال، می تواند آن ها را در برابر فریب، اطلاعات نادرست و محتوای مضر واکسینه کند.
این بدان معناست که به جای تمرکز بر کنترل محتوا یا مقابله با آسیب ها پس از وقوع، باید بر توانمندسازی افراد متمرکز شد تا بتوانند خودشان پیام های رسانه ای را درست تفسیر کنند، تصاویر کافی و همه جانبه ای از رسانه ها داشته باشند و به طور فعالانه با آن ها مواجه شوند. این رویکرد، به فرد قدرت می دهد تا پیش از آنکه آسیب ببیند، آن را شناسایی کرده و از خود محافظت کند.
نقش آموزش و یادگیری مستمر در تقویت سواد رسانه ای
پافشاری کانجیج بر آموزش و یادگیری مستمر به عنوان یک اصل اساسی برای تقویت سواد رسانه ای، حائز اهمیت است. او تاکید دارد که سواد رسانه ای یک مهارت ثابت نیست که پس از کسب آن بتوان آن را رها کرد. با توجه به تحولات سریع تکنولوژیک و تغییر ماهیت رسانه ها، افراد باید همواره در حال به روزرسانی دانش و مهارت های خود باشند. این یادگیری مستمر شامل آشنایی با پلتفرم های جدید، درک الگوریتم ها و شیوه های جدید انتشار اطلاعات، و توسعه مهارت های تحلیل انتقادی در برابر اشکال نوظهور محتواست.
اهمیت توانمندسازی عمومی در سطح ملی
در نهایت، کانجیج بر اهمیت توانمندسازی عمومی در سطح ملی تاکید می کند. او معتقد است که سازمان های جامعه مدنی، خدمات، کانال ها و فضاهای ارتباطی را فراهم کرده و توان عمومی را در سطح ملی و معمولاً در زمینه های ملی افزایش می دهند. این توانمندسازی به معنای ایجاد ظرفیت در آحاد مردم برای تبدیل شدن به شهروندان رسانه ای فعال و مسئولیت پذیر است. این فرآیند، نه تنها به نفع افراد است، بلکه به پایداری دموکراسی، ترویج گفت وگوی سالم و ساختن جامعه ای آگاه تر و پویا کمک می کند.
نقد و بررسی: نقاط قوت و دیدگاه های تکمیلی
کتاب جامعه مدنی و ارتقای سواد رسانه ای – اطلاعاتی اثر ایگور کانجیج، بدون شک اثری ارزشمند و تأثیرگذار در حوزه مطالعات رسانه و جامعه مدنی محسوب می شود. اما مانند هر اثر علمی دیگری، می توان به نقاط قوت و همچنین پرسش هایی برای تأمل بیشتر در آن پرداخت.
نقاط قوت کتاب
این کتاب از چندین جهت دارای نقاط قوت برجسته ای است که آن را به منبعی قابل اتکا برای پژوهشگران و فعالان تبدیل می کند:
-
جامعیت: رویکرد چندرشته ای نویسنده که موضوع را از ابعاد علوم سیاسی، مطالعات رسانه، علم ارتباطات و جامعه شناسی بررسی می کند، به کتاب جامعیت خاصی می بخشد. این جامعیت باعث می شود که خواننده درکی کامل از ارتباطات پیچیده میان سواد رسانه ای، ساختارهای اجتماعی و قدرت سیاسی پیدا کند.
-
پشتوانه پژوهشی قوی: تکیه بر یافته های پروژه گسترده TRANSLIT، به کتاب پشتوانه پژوهشی و اعتبار علمی بالایی می بخشد. ارائه آمار و الگوهای کشف شده از یک مطالعه واقعی در ۲۸ کشور اروپایی، به جایگاه این اثر می افزاید و آن را از صرفاً یک نظریه پردازی محض متمایز می کند. این ویژگی، تحلیل ها و توصیه های کانجیج را مستدل تر می سازد.
-
ارائه مدل های عملی: کانجیج تنها به توصیف وضعیت بسنده نمی کند، بلکه مدل شش گانه خود را برای هماهنگ سازی فعالیت های CSOs ارائه می دهد. این مدل های عملی به فعالان مدنی ابزاری کاربردی برای بهبود کارایی و اثربخشی برنامه های خود می بخشند و از این رو، کتاب را به منبعی عملیاتی نیز تبدیل می کند.
-
پرداختن به نقشی کمتر دیده شده: یکی از مهمترین نقاط قوت کتاب، تمرکز بر نقش حیاتی سازمان های جامعه مدنی است. در بسیاری از بحث ها پیرامون سواد رسانه ای، ممکن است نقش دولت، رسانه ها یا نهادهای آموزشی برجسته تر شود. اما کانجیج با دقت نشان می دهد که چگونه CSOs، به دلیل نزدیکی به مردم و ماهیت غیرانتفاعی خود، می توانند متولیان اصلی و مؤثر این حوزه باشند.
پرسش هایی برای تأمل بیشتر
با وجود تمام نقاط قوت، می توان پرسش هایی را نیز برای تأمل بیشتر مطرح کرد که می توانند زمینه را برای پژوهش های آتی فراهم آورند:
-
تعمیم پذیری به جوامع غیرغربی: آیا یافته ها و مدل های ارائه شده در این کتاب که بر پایه پژوهش در بستر اتحادیه اروپا (پروژه TRANSLIT) است، به طور کامل قابل تعمیم به جوامع غیرغربی با ساختارهای جامعه مدنی متفاوت هستند؟ جامعه مدنی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه یا دارای نظام های سیاسی متفاوت، ممکن است با چالش ها و محدودیت های بسیار متفاوتی روبرو باشد. بررسی این تفاوت ها و امکان سازگاری مدل کانجیج با این بسترها، می تواند ارزش علمی کتاب را افزایش دهد.
-
نقش فناوری های نوظهور: با توجه به سرعت خیره کننده پیشرفت فناوری های رسانه ای (مانند هوش مصنوعی، متاورس و واقعیت مجازی)، آیا مدل ها و توصیه های کتاب همچنان برای مواجهه با چالش های آینده کافی هستند؟ نیاز به به روزرسانی مداوم رویکردها برای هماهنگی با تغییرات تکنولوژیک، همواره یک دغدغه مهم است.
-
مقاومت در برابر تغییر: چگونه می توان با مقاومت های احتمالی در نهادهای رسمی یا حتی در میان خود سازمان های جامعه مدنی در برابر پذیرش رویکردهای نوین سواد رسانه ای مقابله کرد؟ این کتاب بیشتر بر آنچه باید باشد تمرکز دارد تا چگونگی غلبه بر موانع عملی در مسیر رسیدن به آن.
نتیجه گیری: چشم انداز آینده سواد رسانه ای و جامعه مدنی
کتاب جامعه مدنی و ارتقای سواد رسانه ای – اطلاعاتی اثر ایگور کانجیج، یک اثر عمیق و روشنگرانه است که بیش از پیش بر اهمیت سواد رسانه ای و نقش حیاتی سازمان های جامعه مدنی در ارتقای آن تأکید می ورزد. پیام اصلی و جامع این کتاب روشن است: جامعه مدنی به عنوان ستون فقرات ارتقای سواد رسانه ای و اطلاعاتی عمل می کند و بدون مشارکت فعال و هوشمندانه آن، دستیابی به جامعه ای آگاه و مقاوم در برابر سیل اطلاعات دشوار خواهد بود.
پژوهش های کانجیج که عمدتاً بر پایه پروژه TRANSLIT در اروپا بنا شده اند، نشان می دهند که با وجود پیشرفت های قابل توجه، هنوز شکاف هایی در پوشش گروه های سنی مختلف و هماهنگی میان فعالان سواد رسانه ای وجود دارد. او با ارائه مدل های عملی و تأکید بر رویکرد پیشگیرانه، راهکارهایی را برای نهادینه سازی سواد رسانه ای در بستر جامعه ارائه می دهد. این راهکارها شامل ادغام سواد رسانه ای در آموزش رسمی، آموزش مداوم برای بزرگسالان، و تقویت همکاری های بین بخشی می شود.
آنچه از این کتاب در ذهن می ماند، اهمیت تداوم همکاری بین بخش های مختلف جامعه (دولتی، مدنی، دانشگاهی) برای مواجهه با چالش های رسانه ای آینده است. هیچ نهاد یا گروهی به تنهایی قادر به حل این معضل پیچیده نیست. تنها از طریق یک تلاش هماهنگ و جامع است که می توان به شهروندانی مجهز به سواد رسانه ای دست یافت که قادر به تمایز حقیقت از شایعه، و مشارکت سازنده در فضای عمومی هستند.
در پایان، این کتاب فراخوانی است به اقدام. فراخوانی به تشویق خوانندگان به مشارکت فعال در ارتقای سواد رسانه ای در جوامع خود. هر فرد، هر سازمان و هر نهادی می تواند با درک اهمیت این موضوع و به کارگیری توصیه های کانجیج، گامی مؤثر در جهت ساختن آینده ای آگاهانه تر و مسئولیت پذیرتر بردارد. سواد رسانه ای نه تنها یک مهارت فردی، بلکه یک مسئولیت جمعی است که بقای جوامع دموکراتیک و پیشرفت پایدار را تضمین می کند.